شناسهٔ خبر: 43421 - سرویس ریلی
نسخه قابل چاپ

يک روز همراه با مسافران قطار گردشگری تهران- سوادکوه و عبور از سه خط طلا

قطار گردشگری اگر به سفر با قطار و دیدن زیبایی‌های طبیعت شمال کشور علاقه‌مند هستید، هر پنجشنبه یک قطار گردشگری ویژه وجود دارد که شما را در مسیر تهران-سوادکوه به گردشی یک‌روزه ببرد و تا شب برگرداند.

به گزارش پایگاه خبری وزات راه و شهرسازی روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت، اگر به سفر با قطار و دیدن زیبایی‌های طبیعت شمال کشور علاقه‌مند هستید، هر پنجشنبه یک قطار گردشگری ویژه وجود دارد که شما را از مبداء تهران به گردشی یک‌روزه ببرد و تا شب برگرداند. در عین حال اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخچه راه‌آهن در ایران به دست خواهید آورد و در ۵ توقف‌گاه، با جاذبه‌های مسیر آشنا خواهید شد. ‌به همراه عکاس روزنامه به این سفر کوتاه رفتیم تا گزارشی برای علاقه‌مندانی که مایلند در این تور یک‌روزه شرکت کنند، تهیه کنیم.

آغاز سفر

رأس ساعت ۶ صبح در ایستگاه راه‌آهن تهران هستیم. خانواده‌هایی که در گوشه و کنار سالن، زیرانداز انداخته و خوابیده‌اند، صحنه غریبی به وجود آورده اند. یکی یکی با چهر‌هایی خواب‌زده، چشم باز می‌کنند و خود را در میان جمعیتی از مسافران سرگردان می‌یابند. به زودی با اعلام مشخصات قطار گردشگری، این سالن را با همه قیافه‌های متحیر و خواب‌آلودش ترک می‌کنیم و می‌رویم تا به همسفران‌مان بپیوندیم. ‌
قطار با ردیف‌‌ردیف صندلی‌های سبز رنگ، به اتوبوس تکثیرشده‌ای می‌ماند که انتهایش را نمی‌بینی. خیلی زود راه می‌افتد، تصویر قاب‌شده در پنجره به حرکت درمی‌آید و منظره‌ها مثل فیلم از پیش چشمت عبور می‌کنند. مسافران به شکلی نسبتاً پراکنده در سالن‌ها نشسته‌اند و راهنمای تور، با میکروفن از آغاز تا پایان سفر، اطلاعات لازم را در اختیار همه می‌گذارد. صرف صبحانه، آخرین خمارآلودگی‌های خواب را از چشمان ما می‌پراند و حواس‌ها را به توضیحات راهنما جمع می‌کند. ‌محمد محسنیان ـ مدیرعامل شرکت پارسیاد ـ برگزارکننده تور گردشگری راه‌آهن ایران با نام «خط طلا» ـ و راهنمای تور، می‌گوید: من
۱۰ سال است پیگیر داستان و تاریخچه راه‌آهن ایران هستم. تصمیم گرفتم تجربه‌ام را ابتدا با دوستان نزدیک خودم و بعد در گروهی بزرگ‌تر به اشتراک بگذارم و آن تصمیم، امروز به این برنامه عمومی گردشگری با قطار رسیده است. ‌

در ایستگاه بُن‌کوه

از روی یک پل فلزی که در میان همه پل‌های مسیر، بزرگ‌ترین دهانه را دارد، عبور می‌کنیم. در این مسیر، ایستگاه «بُن‌کوه» در کنار حبله‌رود (تنها رود دائمی استان سمنان)، زمانی مهم‌ترین ایستگاه راه‌آهن بعد از ایستگاه تهران و به عنوان ایستگاه تشکیلاتی، بسیار فعال و پر رفت و آمد بود، اما در حال حاضر ایستگاهی درجه‌ ۳ است که فقط قطار تهران ـ ساری در آن توقفی کوتاه دارد. در این ایستگاه، عناصر اولیه موجود در ایستگاه‌های راه‌آهن که امروزه دیگر کارآیی اصلی خود را از دست داده‌اند، قابل مشاهده است؛ مانند دودکش بلند دیگ بخار و پایه لوله آبگیری لکوموتیو. لکوموتیوهای بخار، علاوه بر سوخت، به آب هم نیاز داشتند و به همین دلیل در هر دو-سه ایستگاه، یکی‌دو مخزن آب وجود داشت. ‌این اولین توقف‌گاه ماست. پیاده می‌شویم و به سمت ساختمان‌های قدیمی حرکت می‌کنیم. ردیف خانه‌های سازمانی مربوط به ۸۵ سال پیش با سقف‌های شیروانی، یادآور روزگاری است که زندگی در این ایستگاه جریان داشت. تعدادی از ایستگاه‌ها به دلیل عوض شدن مسیر قطار، متروکه شده‌اند. در حال حاضر اغلب ایستگاه‌های قطار که در سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ میلادی ساخته شده بودند، همین وضعیت را دارند. مثلا در تبریز ساختمان سنگی زیبایی در ایستگاه راه‌آهن، متروک مانده است. عکس گرفتن روی ریل‌ها مشتاقان خودش را دارد و از آنجا که مسئولان قطار، برنامه حرکت قطارها را می‌دانند، اجازه این کار را می‌دهند. چند نفر سعی دارند از آرم «پهلوی» روی ریل قطار‌ عکس بگیرند! ‌

روستای شورآب

قطار بار دیگر به راه می‌افتد و در کنار کانال آب ۳۷ کیلومتری سیمین‌دشت تا ساوه پیش می‌رود. در نزدیکی ایستگاه «کبوتردره»، چشمه‌های نمک را می‌بینیم که به سپیدی جویباری از شیر از کوه جاری شده‌اند. «مهابادِ» فیروزکوه را پشت سر می‌گذاریم. ‌

آقای محسنیان درباره خط‌آهن تهران- شمال می‌گوید: وضعیت این خط را که ترافیکِ بار و مسافر کمی دارد، نباید به کل راه‌آهن ایران تعمیم داد. سیستم‌های کنترل در ایستگاه‌های این مسیر هنوز به شکل دستی و شبیه به همان روزهای اول ساخت راه‌آهن است. این سیستم، امنیت‌کافی دارد اما برای خطوط با ترافیک سنگین، نمی‌تواند پاسخگو باشد. ‌یک ساعت پیاده‌روی در روستای «شورآب» و بازدید از پل زیبای روستا، برنامه توقف بعدی قطار گردشگری است. راهنما درباره معماری پل و شیوه‌های اجرای آن توضیح می‌دهد. پل دروازه چشمه شورآب مربوط به دوره پهلوی اول، در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است؛ روز و ماه تولد من! ‌

سپس از ساختمان سنگی زیبایی موسوم به «سینمای روس‌ها» دیدن می‌کنیم. پیرمردی از اهالی روستا پیش می‌آید و ادعا می‌کند كه این ساختمان در ملک او قرار دارد و کسی نمی‌آید تکلیف‌اش را معلوم کند! ‌

زنی روستایی با اطلاع از روز ورود قطار گردشگران به روستا، بساط پخت آش و تهیه چای زغالی را به راه کرده است و هرکس تمایل دارد، می‌تواند از او خرید کند. لواشک و سبزیجات محلی هم به فروش می‌رسد. ‌

گفتگو با مسافران

علی نظری در استرالیا صاحب قنادی است. او که در بلوار کشاورز تهران اقامت دارد، آگهی این قطار گردشگری را در آژانس توریستی محله‌شان دیده و علاقه‌مند شده است به همراه خانواده‌اش، آن را تجربه کند. می‌گوید: ده سال است دور دنیا را گشته‌ام و الان دارم ایرانگردی می‌کنم. به این نتیجه رسیده‌ام که دیدنی‌های کشور ما بسیار اما متأسفانه مدیریت و برنامه‌ریزی‌ها ضعیف است. اگر رفاه و آزادی بیشتری برای گردشگران خارجی در نظر گرفته شود، درآمد صنعت گردشگری ایران می‌تواند از درآمد نفت هم بیشتر شود. ‌

آبادانی ایران توسط همه ایرانیان ساكن داخل و خارج از کشور که مشتاق آبادانی وطن‌شان هستند، رقم می‌خورد. اگر درصدی برای من در نظر بگیرند، می‌توانم حتی در قنادی‌ام در استرالیا برای جاذبه‌های گردشگری ایران، از جمله این تور یک‌روزه تبلیغ کنم! ‌اومی‌افزاید: برای چنین گردشی، یک قطار با امکانات بهتر لازم است. همان طور که می‌بینید، بعضی از صندلی‌ها خلاف جهت حرکت قطار تعبیه شده‌اند و میز وجود ندارد. در بسیاری از قطارهای امروزی، صندلی‌ها متحرک است و شما می‌توانید جهت آنها را به دلخواه خودتان عوض و تنظیم کنید. ‌

از آنجا که قطار گردشگری هنوز به خوبی به مردم معرفی نشده و تعدادی از صندلی‌ها خالی مانده است، ما می‌توانستیم در صورت نارضایتی از جهت صندلی، جایمان را عوض کنیم، اما اگر قطار پُر شود، دیگر چنین امکانی وجود ندارد. ‌

بهار قیطرانیه، کارمند دانشگاه امیرکبیر است. او که با خانواده‌اش به این گردش یک‌روزه آمده است، درباره تورهای مشابه می‌گوید: یکی از دوستانم تور دیگری را به من معرفی کرده که مبداء آن «دورود» لرستان است. آن قطار از ۸ صبح تا ۸ شب در مسیر خود افراد را به دیدن ۴ آبشار زیبا می‌برد که دسترسی به آنها به وسیله خودرو دشوار است. سفر با قطار می‌تواند جاذبه‌هایی متفاوت از سفر با خودرو را به شما نشان بدهد. ‌او می‌افزاید: پدر و مادر من با اتوبوس در تورهای زیادی شرکت کرده‌اند. متأسفانه بعضی از مدیران تورها پایبند حرف‌ها و تعهدات‌شان نیستند و امکانات و كیفیت گردش، مطابق وعده نیست؛ حتی در تور کندوان یا لرستان، آنها را به هتل دیگری به جز آنچه قرار قبلی‌ تور بود، بردند كه کار درستی نیست.

‌پدر او، ابراهیم قیطرانیه که کارمند همان دانشگاه و بازنشسته نیروی دریایی است، درباره قطار گردشگری شمال می‌گوید: الان فصل گرمی است، اما شما می‌توانی راحت در قطار بنشینی و مناظر زیبا را تماشا کنی! ‌

زوج خوشبخت

یک زوج از عزیزان کوتاه‌قامت نیز در قطار همسفر ما هستند که به دلیل شرایط ویژه‌ای که دارند، به مزایای دیگری از این نوع سفر توجه کرده‌اند. سید وحید خبیری و غزاله عزیزیان، زوج خوشبختی به نظر می‌رسند، چون در تمامی مسیر مشغول گفتگو هستند و حرف‌هایشان تمام نمی‌شود. می‌گویند زیاد گردش می‌کنند و به تجربه‌های جدید علاقه‌مندند، از شمال تا تبریز و از اصفهان و کاشان تا مشهد را دیده‌اند. خانم عزیزیان با ابراز رضایت از خدمات‌دهی قطار گردشگری می‌گوید: ما کار می‌کنیم تا سفر کنیم. در جستجوی سفرهای یک‌روزه بودیم که به این تور با قطار برخوردیم و توجه‌مان را جلب کرد. شوهرم که پادرد دارد و نمی‌تواند زیاد راه برود، می‌تواند در ایستگاه‌هایی که باید پیاده‌روی کنیم، در قطار بماند. ‌او از تورهایی که با اتوبوس در آنها شرکت کرده‌اند نیز خاطرات خوشی دارد: در تور با اتوبوس، همه افراد شرکت‌کننده به همدیگر معرفی و با هم دوست می‌شوند. دو سه راهنمای جوان و پرانرژی با راه‌انداختن گفتگو و بازی، محیط گرم‌تری به وجود می‌آورند، موسیقی شاد وجود دارد و برای روحیه انسان خوب است. ‌

خانم عزیزیان با مقایسه سفر در ایران و ترکیه برای افراد با ویژگی‌های فیزیکی خاص می‌گوید: در ترکیه همه ورودی‌ها برای ما رایگان بود. همچنین دید‌ مردم نسبت به افرادی مانند ما کاملا عادی است، چون نمی‌توانیم زیاد راه برویم، مردم خیلی کمک‌مان می‌کردند. ‌او با اشاره به توضیحات راهنمای قطار گردشگری می‌گوید: ایشان به فارسی توضیح می‌دهد و اگر گردشگر خارجی داشته باشیم، این توضیحات برایش قابل فهم نخواهد بود. ‌

سه خط طلا

گردنه «گدوک»، محل منازعه‌ای تاریخی میان استان‌های تهران و مازندران(فیروزکوه و سوادکوه) است، زمانی هریک از این ۲ استان با ساخت تأسیسات جدید سعی می‌کردند حقانیت مالکیت خود را بر منطقه تثبیت کنند! اینجا بلندترین نقطه راه‌آهن شمال كشور است، همان‌طور که تونل «گدوک» هم بلندترین تونل در این مسیر است. پیمانکار این ایستگاه، شرکتی از کشور چک بود. بعد از تونل گدوک، مناظر اطراف به کلی تغییر می‌کند و تازه می‌شود احساس کرد که به شمال کشور آمده‌ایم! ‌

در فاصله «گدوک» تا «پل ورسک»، یکی از شاهکارهای مهندسی در ساخت خط‌آهن دیده می‌شود. در این فاصله شیب تُند و خطرناکی وجود دارد که عبور قطار از آن را با چالشی جدی مواجه می‌کرد. در زمان ساخت راه‌آهن، جلسات مهندسی بسیاری برگزار شد تا معضل شیب مسیر در مناطق کوهستانی برطرف شود. روش‌های جالبی برای کاهش شیب در این مسیر دیده می‌شود، مثلا دور زدن کوه به شکل عدد ۸ انگلیسی و آنچه در اینجا می‌بینیم: دور زدن ۳ ‌باره کوه مانند ۳ خط موازی که به ۳ ‌خط طلا مشهور است. ‌‌ ‌یورگن ساکسیلد، مدیرعامل شرکت دانمارکی ـ سوئدی کامپساکس، مشاور ساخت راه‌آهن‌ایران، در کتاب خاطرات خود، نقاشی زیبایی از این پروژه موفق را به دست چاپ سپرده است. ‌

افسانه‌های ورسک

به زودی به معروف‌ترین پل خط‌آهن تهران-شمال می‌رسیم، پلی در ارتفاع ۱۱۰متری از پایین دره روستای «ورسک» Veresk که ساخت آن با داستان‌های گوناگون همراه است؛ به گفته پیمان صدفی، پژوهشگری که درباره تاریخچه این پل تحقیق کرده است، پل «ورسک» در زمان جنگ‌جهانی دوم به‌ دلیل نقشی که در كمک‌رسانی به اتحاد‌ جماهیر شوروی محاصره شده توسط آلمان نازی ایفا کرد، معروف شد و توسط چرچیل لقب «پل پیروزی» گرفت. فرماندهان متفقین اعتقاد داشتند که اگر راه آهن ایران وجود نداشت، نقشه جهان به شكل دیگری بود‌.‌

ساخت این پل در اواسط آبان سال ۱۳۱۳ خورشیدی به وسیله شرکت مهندسی دانمارکی کامپساکس و مهندسان آلمانی و اتریشی آغاز شد و در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۱۵ به بهره‌برداری رسید.‌براساس گزارشی که روزنامه اطلاعات در روز افتتاح پل «ورسک» به چاپ رساند، لادیسلاو فون رابسویچ، مهندس سازنده پل ورسک، می‌گوید: روزی که این مدل را برای احداث پل ورسک تهیه کردم، مهندسان دیگر با نظر حیرت به آن نگریستند و اجرای نقشه و احداث آن را در شمار یکی از فتوحات علم مهندسی به حساب آوردند. امروز که این پل احداث شده است، همه، من و رفقایم را تشویق و تحسین می‌‌کنند و آن را شاهکار مهندسی می‌دانند. از شگفتی‌‌های ساخت پل ورسک، عدم استفاده از هیچ سازه فلزی در ساخت آن است. ‌

این پل مشهور راه‌آهن ایران، پس از اشغال ایران توسط متفقین تا پای انفجار و انهدام هم پیش رفت. محمد سجادی، وزیر راه ایران، بین سال‌های ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ با اشاره به مین‌گذاری پل ورسک گفته بود: «با شنیدن اخبار وحشتناک از جبهه‌های جنگ شوروی، دستور مین‌‌گذاری پل ورسک و پل‌های مهم دیگر راه‌آهن داده شد و این کار با دقت و به صورت محرمانه انجام پذیرفت. لیکن پس از اشغال ایران از سوی متفقین، دستوری برای انفجار پل‌ها صادر نشد».‌

محمد محسنیان ضمن شرح تاریخچه ساخت پل ورسك می افزاید: رضا‌شاه برای افتتاح پل ورسک شخصاً به سوادكوه که زادگاه خودش نیز بود آمد. گفته‌ می‌شود که به دستور رضا شاه، سرمهندس اتریشی این پل به همراه اعضای خانواده‌اش موظف شد به هنگام عبور اولین قطار زیر پل قرار بگیرد تا در صورت تخریب پل، اولین کسی که می‌میرد، خود او باشد! اما من هیچ منبع موثق و مستندی برای تأیید این داستان پیدا نکردم. همچنین گفته می‌شود مزار مهندس سازنده پل ورسک نیز همین اطراف قرار دارد که آن هم مستند نیست. ‌

گردشگری صنعتی

‌ «سوادکوه» ایستگاه آخر است و در مسیر بازگشت فقط برای صرف عصرانه در یکی از ایستگاه‌ها توقف خواهیم داشت. در ایستگاه سوادکوه بعد از یک پیاده‌روی کوتاه، از بلندترین پل دره‌ای در ناحیه شمال(دوآب) دیدن می‌کنیم. نصراله براری الاشتی، کارمند بازنشسته راه‌آهن که تابستان‌ها به روستا می‌آید، لابد برای زنده کردن خاطرات گذشته است که در کنار ریل‌ها قدم می‌زند. از خاطرات‌اش که می‌پرسم، ابروهایش درهم می‌رود، مرگ پسر جوانی را به یاد می‌آورد که سال‌ها پیش بعد از بگومگو با پدرش آمد و سرش را روی ریل گذاشت و منتظر قطار شد. ‌

وقتی به قطار برمی‌گردیم و راه بازگشت را در پیش می‌گیریم، فرصتی پیدا می‌شود تا با راهنما گفتگو کنم. محمد محسنیان از سال ۱۳۷۱ به صورت هدفمند کار گردشگری انجام می‌دهد، یعنی پیش از رفتن به هر سفر درباره آن مطالعه می‌کند.

او می‌گوید: با برنامه‌ریزی سفر می‌کنم و سیستم «هرچه پیش‌آید خوش‌آید» را نمی‌پسندم. یک سری سوال برای خودم طرح می‌کنم و در سفر به دنبال پاسخ‌های آنها می‌گردم. هر سفر مثل یک معماست، مثل یک پازل که باید حل شود. هیچ جایی در ایران نیست که از رفتن به آن پشیمان شوم، چون در بدترین حالت می‌فهمم جای خوبی نیست و دفعه بعد دیگر به آنجا نمی‌روم. ‌

وی می‌افزاید: به اماکن تاریخی علاقه دارم. از تماشای طبیعت لذت می‌برم، اما از آن دسته افرادی نیستم که راحتی‌ام را فدای لذت بردن از طبیعت کنم، مثلا دوست ندارم چادر بزنم. به گردشگری صنعتی بسیار علاقه‌مندم. مدتی تاریخ صنعت نفت را پیگیری می‌کردم. به دیدن سدهای كشور می‌رفتم و درباره سدسازی مطالعه می‌کردم. ‌

کشف دوباره راه‌آهن

راه‌آهن چه ویژگی دارد که آقای محسنیان تصمیم می‌گیرد کشف و شهود درباره آن را با دیگران به اشتراک بگذارد؟ او در پاسخ به این پرسش می‌گوید: راه‌آهن ظرفیت‌های بالایی برای گردشگری دارد. به نظر من «مازیار آل‌داوود» کاشف کویر است. جمعیت زیادی از مردم در کویر زندگی می‌کردند یا برای رسیدن به شهرهای دیگر از آن جا می‌گذشتند، اما او کاشف کویر است، زیرا در یکی از مهجورترین نقاط کویر، یک اقامتگاه بومگردی تدارک دید و در حوزه گردشگری کاری را شروع کرد که پس از او به شکل موجی در آمد. به همین ترتیب می‌شود گفت ما هم دوباره راه‌آهن را کشف کرده‌ایم. ‌

محسنیان می‌افزاید: این تور از ۴ سال پیش با «میدل‌باس» در گروه‌های ۳۰ـ۲۰ نفره آغاز به کار کرد. از پارسال، برنامه طوری شد که با خودرو به «شورآب» می‌رفتیم، در آنجا قطار دنبال‌مان می‌آمد و ما را به سوادکوه می‌برد. از اردیبهشت امسال، از همان ابتدای سفر با قطار از تهران حرکت می‌کنیم. بازخورد این حرکت در میان شرکت‌کنندگان، فراتر از رضایت من است و حتی حالتی از شعف را در مردم می‌بینم. در جاهایی که می‌ایستیم، همه کنار پنجره می‌روند و فریادهایی از شگفتی سر می‌دهند. این بازخوردهاست که به ما انرژی می‌دهد. ‌

محسنیان با بیان این که فرهنگ گردشگری ما هنوز کامل نشده است و اشتباهاتی دارد، می‌گوید: شادروان محمدعلی اینانلو (طبیعت‌گرد نامدار) هم همیشه این دغدغه را داشت که معرفی جاذبه‌های گردشگری ناشناخته، به آسیب دیدن آنها توسط افراد بی‌توجه منجر شود. خوشبختانه این احتمال در کار ما وجود ندارد، چون در جاهایی که از آنها دیدن کردیم، احتمال چندانی برای آسیب رساندن به طبیعت وجود ندارد، ضمن آن که با افزوده شدن افراد تحصیلکرده و مثبت به هر حرکتی، شاهد تأثیرات مثبت بیشتری در آن زمینه خواهیم بود. ‌

توصیه‌ای به مسافران بیمار

شما می‌توانید عکس‌ها و اطلاعات لازم درباره تور گردشگری با قطار تهران-شمال را در صفحه اینستاگرام آن به نشانی ‌Iranrailwaytourism‌ ببینید. یادتان باشد اگر بیماری خاصی دارید و می‌خواهید در این قبیل برنامه‌ها شرکت کنید، حتماً داروهای مربوط به بیماری خود را به همراه داشته باشید، چون تا جایی که ما فهمیدیم، قانونی در زمینه الزام وجود پزشک در قطار (و هواپیما) وجود ندارد و اگر موردی پیش بیاید، بیمار به نزدیک‌ترین ایستگاه و سپس به وسیله اورژانس به نزدیك‌ترین درمانگاه یا بیمارستان انتقال داده می‌شود. ‌

نظر شما