شناسهٔ خبر: 46952 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

در گفتگو با گیتی اعتماد مطرح شد:

تهران؛ شهری برای هیچ‌کس/ برای نجات تهران تلاش می‌کنیم

گيتي اعتماد سخن گفتن با دکتر گیتی اعتماد آن‌هم در مورد شهری مثل تهران، هم برانگیزاننده است و هم غمگین‌کننده. برانگیزاننده از آن جهت كه او امیدوار به آینده این شهر است و غمگین‌كننده هم از این باب كه تهران را شهری برای هیچ‌كس می‌داند. واقعیت این است كه سخنان دكتر اعتماد، سخن بسیاری از شهروندان است؛ اما به زبان علمی‌تر و با دلایل بیشتر. گیتی اعتماد تقسیم‌بندی یك شهر به شهر زنانه یا مردانه را مناسب نمی‌داند.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، از نظر گیتی اعتماد تهران نه برای زنان، نه برای مردان و نه برای كودكان و نه برای افراد مسن و در یك كلام، تهران برای زندگی هیچ‌كس مناسب نیست. انگشت اتهام او هم به سمت همه نشانه رفته است. از دیدگاه او «همه مقصرند». گفت‌وگوی همشهری با او در پی می‌آید.

آیا تقسیم‌بندی شهر به شهر زنانه یا مردانه اساسا درست است یا نه؟

نه. یك شهر، مجموعه‌ای است از اقشار مختلف اجتماعی. زنان، مردان، كودكان و بزرگسالان، همه در یك شهر زندگی می‌كنند. تقسیم‌بندی شهر به قسمت زنانه و مردانه كار درستی نیست. من روزگاری مسافت بین تهران و گرگان را با قطار می‌رفتم. بارها اتفاق افتاده بود كه مرا از یك كوپه به كوپه‌ای دیگر بكشانند. تلاش زیادی كردم و حتی نامه‌نگاری كردم و پیشنهاد دادم كه یك كوپه را به خانم‌ها اختصاص دهند.

همین اتفاق هم افتاد. در اروپا اتوبوس‌ها مختلط هستند. اما آنجا كسی مشكلی ندارد. ما باید فرهنگسازی كنیم، باید كاری كنیم كه وقتی زنان و مردان سوار اتوبوس می‌شوند برای هم مشكلی به‌وجود نیاورند. این مشكلات به این دلیل است كه ما فرهنگسازی نكرده‌ایم. ما می‌توانیم اتوبوس را زنانه- مردانه كنیم اما نمی‌توانیم كل یك شهر را زنانه- مردانه كنیم. البته برخی این دیدگاه را دارند كه پیاده‌روها را هم زنانه- مردانه كنند. هرچه بیشتر این كار را بكنیم، مشكلات بیشتری به‌وجود می‌آید. وقتی در خیابان‌های شهرهای اروپا راه می‌رویم، چنین مشكلاتی وجود ندارد. این تجربه در كشورهای دیگر متفاوت است. در یك كلام، ما باید شهری طراحی و برنامه‌ریزی كنیم كه همه اقشار در آن به همه‌‌چیز دسترسی داشته باشند و بتوانند فضای مناسب خود را پیدا كنند. من با جداسازی جنسیتی مخالفم؛ چه در پارك، چه در دانشگاه و هر مكان دیگری.

زمانی در دانشگاه مطرح شد كه دانشگاه را زنانه- مردانه كنند؛پس دخترها و پسرها چگونه و در كجا همدیگر را بشناسند. اگر این جدایی را از مهدكودك تا دانشگاه اعمال كنیم، چگونه دختران و پسران همدیگر را بشناسند و بتوانند شناخت مناسبی از هم داشته باشند. واقعیت این است كه الان بزهكاری‌های اجتماعی بیشتر از روزگاران گذشته است. با همه این جدایی‌سازی‌‌ها، چنین اتفاقی رخ داده است. ناهنجاری‌هایی كه امروز در جامعه هست، آیا از فشارهای اجتماعی نیست كه تا به امروز به‌وجود آمده‌ است؟

اساسا شهری مثل تهران در طراحی شهری‌اش و در نوع مبلمان شهری، تا چه اندازه به زنان توجه كرده‌است؟

تهران مشكل زیادی دارد، چرا فقط مشكلاتی كه برای زنان در این شهر وجود دارد باید مورد توجه قرار گیرد؟ مگر تهران برای افراد مسن طراحی شده ‌است؟ مگر این شهر برای كودكان فضای مناسبی دارد؟ به‌عنوان مثال آبخوری‌هایی كه در تهران وجود دارد مگر برای كودكان طراحی شده‌ است؟ چند سال پیش من به مناسبت شهر دوستدار كودك، در جایی سخنرانی می‌كردم، این موضوع را مطرح كردم كه یك كودك تا چه اندازه می‌تواند از فضاهای شهری استفاده كند؟ اگر یك كودك بخواهد از تلفن عمومی استفاده كند آیا می‌تواند؟ تنها چیزی كه در برخی نقاط شهری رعایت شده، آبخوری‌های كودكانه و بزرگسال است. معتقدم نباید انگشت اشاره را به سمت زنان بگیریم بلكه باید یك هدف در شهر مورد توجه باشد؛ «همه‌‌چیز برای همه كس»؛ یعنی شهر باید به‌گونه‌ای طراحی شود كه همه اقشار بتوانند از آن استفاده كنند. واقعا آیا افراد مسن می‌توانند از این شهر استفاده كنند؟

افراد مسن الان وارد فضاهای شهری نمی‌شوند چرا‌كه فضای ایمنی برای آن طراحی نشده‌است. فقط زنان نیستند كه فضای شهری مانند تهران برایشان طراحی نشده است، افراد مسن هم اینگونه‌اند، كودكان هم همینطور. به‌نظرم ما باید برنامه‌ریزی كنیم، نه با نگاه جنسیتی بلكه با دیدگاهی كه به مناسب‌سازی‌ فضای شهرها برای همگان توجه كنیم؛ فضاهایی كه همه شهروندان بتوانند از آن استفاده كنند. مهم نیست زن باشند یا مرد، پیر باشند یا جوان، توانمند باشند یا ناتوان.

به‌عنوان مثال فضای مترو به‌نحو غیرقابل باوری بد طراحی شده است، برای اینكه حتی در ایستگاه‌هایی كه پله برقی دارند، باز هم باید چندین پله برویم تا برسیم به پله برقی. من چند‌سال پیش رفتم مترو، ناگهان در كمال تعجب دیدم كه یك شهروند با صندلی چرخدار منتظر مترو است. شوكه شدم. از او پرسیدم، گفت كه به كمك دوستان آمده ‌است، این در حالی است كه در شهرهای اروپایی، اینگونه نیست. همه ایستگاه‌های مترو برای استفاده معلولان یا افراد مسن آسانسور دارند.

جمعیت كودكان و افراد مسن چقدر است؟ این در حالی است كه نیمی از جامعه را زنان تشكیل می‌دهند وخود زنان نیز در تصمیم‌گیری حضور دارند. آیا به همان نسبت شهر برای زنان طراحی و ساخته شده ‌است؟

بگذارید خیلی ساده بگویم؛ شهر را باید مناسب‌سازی‌ كنیم. اینكه نصف یك خیابان را زنانه كنیم و نصفش را مردانه، كار درستی نیست، ما باید فرهنگسازی كنیم. اگر دختران و پسران در كنار هم بزرگ شوند، مشكلی به‌وجود نمی‌آید؛ بنابراین نیازی نیست كه اینگونه همه‌‌چیز را جدا كنیم. كشیدن پرده بین زنان و مردان چه در دانشگاه،‌چه در اتوبوس و خیابان، كار درستی نیست.

در دوره‌ای در تهران پارك بانوان احداث شد. در برخی كلانشهرها نیز به تبعیت از تهران، پارك بانوان ساخته شد. این اتفاق می‌تواند مؤثر باشد؟

من خیلی پارك‌ نمی‌روم اما براساس آنچه شنیده‌ام، این فضاها نتوانسته‌اند آنگونه كه تصور می‌شد، موفق باشند. اتفاقا در آنجا هم بزهكاری‌های تازه‌ای شكل گرفته است؛ ازجمله گرفتن تصاویر خانم‌ها در بوستان. وقتی فرهنگسازی نمی‌شود، این مشكلات هم به‌وجود می‌آید.

من با هر چیزی كه تعامل بین انسان‌ها را از بین ببرد، مخالفم. هرچه تعامل اجتماعی بین زن و مرد و اقشار مختلف كمتر شود،ما بیشتربه شكل‌گیری بزهكاری‌های اجتماعی كمك كرده‌ایم. هرچه این جداسازی‌ها بیشتر باشد، جامعه بیشتر به عدم‌تعادل خواهد رسید. به جای اینكه مسئله را حل كنیم، صورت‌مسئله را پاك می‌كنیم.

آیا واقعا مبانی فكری ما اجازه این تعامل را می‌دهد؟ تا چه اندازه آنچه در متن جامعه می‌گذرد و نیاز جامعه است توانسته در شهر خودش را نشان دهد؟

ما برای اینكه بزهكاری اجتماعی را كم كنیم، درست نیست كه نهضت جداسازی زن و مرد راه بیندازیم بلكه باید نظارت اجتماعی را بیشتر كنیم. روزگاری ما درگیر یك پروژه در حوالی نواب بودیم، می‌خواستیم برای ساكنان منطقه كه از آذری‌های عزیز هستند، محله را ساماندهی كنیم. یكی از مشكلات آنها فضای ناایمن پارك‌ها بود. ما برای ساماندهی وضعیت آنجا، به پیشنهاد خود اهالی، شمشادهای بلندپارك را كوتاه كردیم و به‌جای آنها درخت‌ كاشتیم و فضای بوستان را نورپردازی كردیم تا نظارت اجتماعی در آن افزایش یابد.الزاما نظارت اجتماعی منحصر به روابط زن و مرد نیست بلكه در همه سطوح و در همه بخش‌ها نیاز است و صرفا نگاه جنسیتی نباید نسبت به آن داشته باشیم.

دیدگاه شما نسبت به این گزاره كه «طراحی شهری زنانه نیست» چیست؟

دیدگاه من این است كه طراحی شهری مثل تهران برای هیچ‌كس مناسب نیست؛نه برای مرد، نه برای زن، نه برای كودك و نه برای معلول؛ حتی برای یك فرد سالم طراحی نشده ‌است. شیب تند پیاده‌روها برای چه‌كسی مناسب است؟

چرا؟

چون افرادی كه این كار را می‌كنند، متخصص نیستند. بیشتر از آنكه به فكر یك طراحی عاقلانه باشند، یك كار سوداگری صورت گرفته‌ است. سنگی كه برای پیاده‌روها در مناطق شهری با شیب كار می‌شود، واقعا برای چه‌كسی مناسب است؟ سخنی كه بیشتر از هر چیز می‌توان گفت، این است كه تا به امروز شهرداری‌ نظارت كافی نسبت به پیمانكاران نداشته است. بارها اتفاق افتاده كه یك شهروند درون یك چاله سقوط كرده ‌است. نهاد مدیریت شهری كه بر فضاهای شهری مثل پیاده‌روها نظارت ندارد، واقعا چه می‌كند؟

البته نباید همه‌‌چیز را به گردن شهرداری و دولت انداخت قطعا خود ما هم مقصر هستیم. تك تك شهروندان در شكل‌گیری این فضاها مقصرند؛ از مهندس ناظری كه امضایش را می‌فروشد تا پیمانكاری كه برای تمام شدن ارزان‌تر كار از محصولات بی‌كیفیت استفاده می‌كند؛ همه ما مقصریم.

این اتفاق منحصر به تهران نیست. در همه شهرها این بحران وجود دارد. به‌عنوان مثال در مشهد، در زمستان، برای اینكه شهروندان روی سنگفرش پیاده‌روها سر نخورند، برزنت‌های نخی پهن می‌كنند یا در تابستان به‌دلیل گرم شدن كف پیاده‌روها واقعا شهروندان امكان قدم زدن در پیاده‌روها را ندارند. این به معنی آن است كه نه‌تنها یك نهاد مثل شهرداری یا دولت كه همه شهروندان مقصرند. مگر افرادی كه در شهرداری كار می‌كنند از كجا آمده‌اند؟ خود ما هستیم كه یك نفر از ما كارمند شهرداری است، یك نفر از ما مدیر است و یك نفر از ما پیمانكار. خود ما هستیم كه یك مجموعه بزرگ به اسم شهر، شهرداری و دولت را تشكیل داده‌ایم؛ بنابراین باید تقصیر را خودمان به‌عهده بگیریم.

اگر بخواهید یك جمله در مورد تهران بگویید، چه می‌گویید؟

من تهران را خیلی دوست دارم. تهران آنقدر امكانات دارد كه به‌راحتی می‌توان این شهر را به روزهای شكوهمندش رساند اما تهران هم‌اكنون یك شهر سوخته است؛ یعنی از امكاناتش استفاده مناسبی نشده است. این كوه البرز بسیار زیبا چه فضایی را در شهر به‌وجود آورده ‌است؟ آنقدر برج در برابر آن ساخته شده كه دیگر كمتر شهروندی می‌تواند از زیبایی آن استفاده كند. تهران، هم از نظر تاریخی و هم از نظر منظر شهری و اقلیمی امكانات زیادی دارد. افتاده‌ایم در یك چرخه وحشتناك بساز بفروشی كه بسیار زیانبار است. متأسفانه تقصیر این اتفاق هم به‌عهده همه ماست. همه ما در شكل‌گیری این شهر نقش داشته‌ایم. الان اگر این شهر به لحاظ كیفی شهری نیست كه دلخواه ما باشد، دلیلش این است كه هركدام از شهروندان در شكل‌گیری این فضا نقش داشته‌اند.

و سخن آخر؟

امیدواریم همه ما دست به‌دست هم دهیم، به‌ویژه در دوره مدیریت جدید كه اتفاقا در همه ما امید بسیاری برانگیخته‌است، تا شهری باكیفیت برای زندگی داشته باشیم؛ اگرچه این امید نسبی است. امیدوارم بتوانیم تهرانی كه دچار این فاجعه شده‌ است را نجات دهیم./

نظر شما