شناسهٔ خبر: 4846 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

معاون وزير راه و شهرسازي:

تعادل منطقه‌اي راه نجات است

پیروز حناچی پيروز حناچي مشکلات اقتصادي را از مهم‌ترين دلايل شکل‌گيري سکونتگاه‌هاي غيررسمي در اطراف کلان‌شهرها مي‌داند؛ سکونتگاه‌هايي که به گفته معاون وزير راه و شهرسازي امروزه معضل اساسي بسياري از کشورها هستند و عواملي مانند فقر، عدم تعادل منطقه‌اي، نبود اشتغال و فراهم نبودن شرايط براي سرمايه‌گذاري باعث شکل‌گيري و توسعه آن‌ها در اطراف کلان‌شهرها شده‌اند.

گفتگوي پايگاه خبري وزارت راه و شهرسازي با دكتر پيروز حناچي درباره موضوع حاشيه‌نشيني به ويژه سكونتگاه‌هاي غير رسمي مشهد را بخوانيد.

آقاي حناچي؛ به نظر شما چه عاملي باعث شکلگيري سکونتگاههاي غير رسمي در حاشيه کلانشهري مانند شهر مشهد شده است؟

موضوع سکونتگاه غيررسمي مختص شهر مشهد نيست و اين موضوع يکي از عارضههاي همه کلانشهرهاي دنيا محسوب ميشود. همه کلانشهرها چنين معضلي را کم و بيش دارند. علت آنهم اين است که با توسعه کلانشهرها قيمت زمين گران و عرضه زمين محدود ميشود. افرادي که از نظر درآمدي جزء دهکهاي پايين جامعه هستند نميتوانند خودشان را با اين گردونه هماهنگ کنند و به همين دليل در اطراف شهرها پراکنده ميشوند. سکونتگاههاي غيررسمي در ايران به دغدغهاي جدي تبديل شده است اما به ياد داشته باشيم که اين معضل در کلانشهرهاي خارج از کشور نيز البته با شدتي کمتر وجود دارد.

آيا رشد سکونتگاههاي غير رسمي با ميزان افزايش محدوده شهرها برابري ميکند؟

با کمي دقت متوجه ميشويد که رشد اينگونه سکونتگاهها در حاشيه، بيشتر از متن است. مثلا در تهران رشد حاشيه در مدت دو دهه نسبت به متن سه برابر شده؛ يعني از حدود دو و نيم ميليون به هشتونيم ميليون افزايش پيدا کرده، در حاليکه مطابق همين ميزان، حاشيه و حوزه نفوذي شهر چندين برابر شده است. حالا بخشي از اين نوع اسکان، اسکان غيررسمي است. به اين معني که افراد پروانه دريافت نميکنند و ساختمانهايشان را در مکاني ميسازند که شهرداري کنترلي بر آنجا ندارد. بدين ترتيب طبيعي است که ضوابط و مقررات شهرسازي و معماري در آنجا رعايت نشده و کنترلي هم روي ساختوسازها وجود ندارد.

اين ساختوساز خارج از کنترل و غيرقانوني چگونه است؟ يعني افراد روي زمينهاي ديگران خانهسازي ميکنند؟

مطالعات نشان ميدهد که در ايران اينگونه تصرف غيرقانوني که به آن تصرف عدواني ميگويند کم داريم. افراد بهدليل داشتن اعتقادات مذهبي و فرهنگي علاقهاي به غصب زمين ديگران ندارند زيرا معتقدند که در زمين غصبي نميشود نماز خواند. ولي در برخي از کشورهاي دنيا مانند ونزوئلا تصرف عدواني هم وجود دارد. مثلا در کشور ونزوئلا مردم به زور به برج 30 طبقه نيمهکارهاي هجوم بردند و آن را تصرف کردند. در شهر بمبئي هندوستان نيز شاهد نسل سوم حاشيهنشيني و اسکان غيررسمي هستيم که در خيابانهاي اين شهر شکل گرفتهاند. خوشبختانه در ايران چنين وضعيتي نداريم اما به هر صورت، وقتي کلانشهري گسترش مييابد حجم حاشيهنشيني هم در آن افزايش پيدا ميکند.

آيا کيفيت و ويژگيهاي خاص کلانشهري مانند مشهد در شکلگيري سکونتگاههاي غير رسمي در حاشيههاي شهر موثر است؟

تمرکز امکانات در کلانشهرها يکي از دلايل شکلگيري سکونتگاههاي غيررسمي است. يعني هر چقدر تمرکزها در کلانشهرها بيشتر شوند، وضعيت حاشيهنشيني به همان نسبت بهصورت متمرکز خود را بيشتر نشان ميدهد. مثلا در مطالعات مجموعه شهري مشهد مشخص شد که بيش از 95 درصد از سرمايهگذاريها (در آن زمان که خراسان بزرگ بود) در محدوده شهرستان مشهد انجام شده و فقط پنج درصد به ساير بخشهاي استان رسيده که اين موضوع بسيار خطرناک است.

براي برطرف کردن چنين معضلي چهکار بايد کرد؟

راه صحيحي که منطبق بر اصول شهرسازي باشد، ايجاد تعادل منطقهاي است. يعني بهجاي اين که به تمرکز در يک نقطه دامن بزنيم بايد تعادل منطقهاي ايجاد کنيم و حجم سرمايهگذاري را در عرصه سرزميني افزايش دهيم. يعني بهطور طبيعي استقرار جمعيت و اشتغال را در عرصه سرزميني گسترش دهيم. راه مقابله با اين مشکلات، راه امنيتي و زور نيست. شايد در برخي مواقع بايد جلوي ساختوساز غير مجاز گرفته شود اما براي برطرف کردن چنين مشکلاتي بايد مردم را توانمند کرد. براي برطرف کردن مشکلات اين سکونتگاهها، بايد از ساکنان همين مناطق استفاده کرد.

چه اقدامهايي را ميتوان براي بهبود کيفيت زندگي مردم در اين مناطق انجام داد؟

با مشارکت مردم ميتوان کيفيت زندگي را در اين مناطق بالا برد يعني زمينههاي اشتغال را براي مردم اين مناطق فراهم کنيم. متاسفانه يکي از مشکلاتي که اکنون مناطق حاشيهنشيني دارند اين است که ساکنان آن از هيچ‌‌گونه خدمات رسمي استفاده نميکنند. مثلا فضاي ورزشي و خدماتي ندارند و کودکان از فضاي مدرسه و کتابخانه بيبهرهاند. وجود چنين فضاهايي ميتوانند التيامبخش ساکنان باشند. همه اقدامات بايد با مشارکت مردم انجام شود. وقتي ميگوييم توانمندسازي، منظور کنترل اين مجموعه و بالا بردن کيفيت زندگي با مشارکت ساکنان است.

آيا از طريق بازنگري طرح جامع شهر مشهد ميتوان به سکونتگاههاي غير رسمي اين شهر سر و ساماني داد؟

زماني طولاني از شکلگيري سکونتگاههاي غيررسمي گذشته و تکليف اين محدودهها بايد مشخص شود. بالاخره مديريت شهري بايد اين مناطق را اداره کند. اين سکونتگاهها ميتوانند در حاشيه کلانشهرها، شهرهاي کوچک يا درون متن شهر شکل بگيرند. ما اولي را ترجيح ميدهيم، چون معمولا برنامهريزي و درمان مشکلات درون شهرهاي مادر خيلي سختتر از شهرهاي کوچک است. سکونتگاههاي غيررسمي در شهرهاي کوچک خيلي راحتتر از کلانشهرها شکل ميگيرند. البته شکلگيري سکونتگاهها به اندازه کنترل آنها به دغدغه تبديل نشده است. عدم کنترل صحيحي بر اين مناطق ميتواند تبعات جبرانناپذيري داشته باشد. خيلي از نقاطي که در گذشته خارج از شهر بودند، اکنون جزء شهر هستند. شهر مشهد نيز يکي از شهرهايي است که کمربندي دور آن نبوده و پس از انقلاب خيلي سريع و بيقواره افزايش پيدا کرده است ولي به هر حال طرح جامع، فضايي است براي طرح موضوعاتي که بايد بررسي شوند.

ساماندهي سکونتگاههاي غيررسمي فعاليتي چندبعدي است که با فعاليت يک ارگان يا سازمان خاص حاصل نميشود. به عقيده شما چه برنامهاي براي ارتقاي وضعيت ساکنان اين مناطق بايد در پيش گرفت؟

بايد شرايطي را فراهم کنيم که بهجاي تمرکز 10 درصد جمعيت در دو درصد زمين، اين 10 درصد جمعيت در 10 درصد زمين پخش شوند. به نظرم اين بهترين کار براي کمک به موضوع سکونتگاههاي غيررسمي است. در سالهاي گذشته، صنايع در شعاع 120 کيلومتري اطراف تهران و 50 کيلومتري اطراف کلانشهرها بودند. حاشيه شهرها کنترل و مطالعات مجموعه شهري در کلانشهرها نيز بر اساس همين واقعيتها انجام ميشد. به نظرم براي تعادل بخشي و حل موضوع بايد به جمعيت و ميزان فعاليتهاي اجتماعي در عرصه سرزمين تعادل ببخشيم که رسيدن به اين هدف، نيازمند سرمايهگذاري در زير ساختها و خدمات است. بايد زير ساختها پيش از سکونت مردم فراهم شوند. حتي در شهرهاي کوچکمان نيز به اين موضوع توجه نداشتيم. متاسفانه وزارت راه و شهرسازي از گذشته در توسعه شهرهاي جديد تنها بوده است. ابتدا مردم در منطقهاي ساکن ميشدند و بعد خدمات به آنجا برده ميشد، در حاليکه اين موضوع بايد برعکس باشد؛ يعني ابتدا بايد خدمات برود و سپس فضاهاي شهري آماده جمعيتپذيري شوند. اگر مردم در محلي با خدمات شهري مناسب زندگي کنند و مشکل اشتغال نداشته باشند، شرايط ايجاد تعادل منطقهاي به وجود ميآيد. اين نوع نگاه بسيار کليدي است و به اعتقاد من بايد بهطور جدي به آن نگاه شود.

شما چه عواملي را در توسعه حاشيهنشيني شهرها موثر مي دانيد؟

فقر، عدم تعادل منطقهاي، نبود اشتغال و سرمايهگذاري از دلايل اصلي توسعه حاشيهنشيني در شهرها هستند. سرمايهگذاري ناشي از درآمدها و داراييهاي نفتي براي برطرف کردن مشکلات کافي نيستند و نيازمند جذب سرمايههاي بيشتر با هدف ايجاد تعادل منطقهاي هستيم. اين موضوع سياستي است که همواره از سوي شورايعالي شهرسازي و معماري ايران به دولت توصيه شده است.

.................................................

گفتگو: فرهاد امیرخانی

نظر شما