شناسهٔ خبر: 50737 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

داشته‌های نظريه‌ای عباس آخوندی

حسین ایمانی جاجرمی حسین ایمانی جاجرمی*: یکی از مزیت‌های عباس آخوندی در مقام وزیر نسبت به دیگر سیاست‌مداران، بهره‌مندی او از نظریه توسعه است. اگر دیگران به‌طور معمول در قبال مسائل و اتفاقات «واکنشی» هستند و سخنان آنها تکرار همان حرف‌های همیشگی و بدون تحلیل است، او در مقام سیاست‌مداری برآمده از دانشگاه و مدیری باتجربه، در چارچوب فکری ایرانشهر و حکمروایی خوب در جست‌وجوی گشودن راهی برای بن بست‌های توسعه در ایران است.

مسئله اصلی ایشان چگونگی حفظ و ماندگاری میراث تمدنی و فرهنگی ایران‌زمین در جهان معاصر است که پرشتاب به سوی محو تمایزات و تنوعات فرهنگی حرکت می‌کند و بعید نیست که در روزگاری نه‌چندان غریب تمامی ساکنان کره زمین را در کوره ذوب مصرف‌گرایی آمریکایی هم‌سان و هم‌شکل کند. اندیشه ایرانشهر فراتر از مرزهای کنونی کشور ایران تلاش می‌کند با شناخت، فهم و تعریف دوباره و امروزی بنیان‌های اندیشه و تمدن ایران‌زمین، نهفته در درازای تاریخ و پهنه‌های جغرافیایی به بازاندیشی و اتصال جوامع و فرهنگ‌های متأثر از ایرانشهر به مادر کشور ایران اقدام کند. در بعد داخلی نیز آنچه شرط پایداری ایران است، برخورداری آن از قوام و همبستگی گروه‌های اجتماعی تشکیل‌دهنده آن است.

 که فراتر از منافع درون‌گروهی به چارچوب بزرگ‌تر ایران اندیشه کنند و در بستری از سازوکارهای شراکتی، برای پیشرفت و آبادانی ایران بکوشند و این ممکن نمی‌شود مگر در بستری از حکمروایی خوب. نگرانی آخوندی برای زوال همسبتگی اجتماعی در این معنا قابل فهم است.

دو بخش عینیت‌یافته از این اندیشه‌ها را می‌توان در برنامه‌های وزیر درباره شناخت و مراقبت از میراث‌های تمدنی سکونت و شهرنشینی اسلامی- ایرانی و نیز گسترش ظرفیت‌ها و بسترهای مواصلاتی و ترابری با کشورهای همسایه دید. آخوندی که معتقد به ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان از طریق فراهم‌كردن زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نیز نرم‌افزاری است، شاید تنها وزیری است که از فرصت پاس گل برجام که با تدبیری ظریف فراهم آمده بود، بهره کامل برد و آن را بدل به گل‌های نوسازی ناوگان هوایی کشور کرد. آگاهان می‌دانند که در محیط خصمانه بین‌المللی که همواره حرکات ایران با سوءظن‌های ژئوپلیتیکی تعبیر می‌شود، عقد قراردادهای تجاری برخلاف روال‌های مرسوم تحریمی، کار ساده‌ای نیست اما این عمل سودمند برای منافع ملی ما و به ضرر دشمنان و رقبای ایران که خشم ترامپ و یارانش را هم برانگیخت و انجامش غیرممکن می‌نمود، به ابتکار آخوندی و همکارانش ممکن شد.

آنها توانستند بر ظرفیت‌های توسعه‌ای کشور بیفزایند اما افسوس که جای قدر دیدن، در کشاکش منفعت‌طلبی‌های جناحی و فردی، با این دستاورد برخورد منصفانه‌ای نشد. یا عاقلان می‌دانند که در فصول خشک بودجه‌ای به‌اتمام‌رساندن پروژه‌های عظیم به‌جامانده از دولت پیشین مانند مسکن مهر که در گرداب پوپولیسم، تورم، پیچیدگی‌های حقوقی و تعهدات به مردم دست و پا می‌زد، بی‌اندیشه‌ورزی، سیاست و صبوری امکان‌پذیر نبود.

در کنار اندیشه ایرانشهر، چارچوب فکری دیگری که یاری‌رسان آخوندی در شرایط متغیر سیاسی شده است، اندیشه حکمراویی خوب است که در سال‌های اخیر، هم به عنوان الگوواره‌ای برای کشورداری و هم به عنوان چارچوبی برای داوری عملکرد حکومت‌ها در سطح بین‌المللی به کار رفته است. آنچه این اندیشه را از نمونه‌های پیشین خود جدا می‌کند، تقسیم کاری است که میان دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی صورت می‌گیرد و هریک از آنها به تناسب سرمایه‌ها، توان و ظرفیتی که دارند، در انجام امور صاحب مسئولیت می‌شوند. در این چارچوب فکری دولت از مقام انحصار بر تمامی امور فاصله گرفته و به عنوان راهنما و سیاست‌گذار و ناظر کلان در تقسیم کاری شراکتی به مدیریت امور می‌پردازد. بخش خصوصی می‌تواند نقش خود را در توسعه ظرفیت‌های تولیدی و بازرگانی ارتقا بخشد و مسئولیت اجتماعی را به عنوان تعهد خود به دولت و جامعه سرلوحه اقدامات خود قرار دهد.

از دیگر نقاط قوت این پاردایم فکری، نقشی است که جامعه مدنی و گروه‌های مختلف تشکیل‌دهنده آن مانند سازمان‌های غیردولتی و فعالان مدنی دارند و با بهره‌مندی از سرمایه اجتماعی در کنار نقادی از سیاست‌های دولتی و خصوصی، همکار و شریک آنها در پیشبرد امور هستند. در چنین تفکری نه بخش خصوصی طرد می‌شود و نه به گروه‌های جامعه مدنی نگاه خصم‌آلودی وجود دارد. حکمروایی خوب با تکیه بر شاخص‌های قانون‌گرایی، شفافیت و مشارکت به مبارزه با فسادهای سیستمی برخاسته و زمینه‌های شکل‌گیری و فعالیت آنها را در بخش‌های سه‌گانه دولتی، خصوصی و مدنی از میان می‌برد.

 پیوندها میان سطوح مختلف حاکمیت یعنی ملی و فروملی با تأکید بر تمرکززدایی و تقویت نهادهای محلی بخش دیگری از این چارچوب فکری است که به ارتقای ظرفیت‌های توسعه‌ای مناطق کشور می‌اندیشد. در چارچوب همین اندیشه، حقوق شهروندی به‌ویژه درخصوص گروه‌های اجتماعی در‌حاشیه‌مانده مانند زنان، اقلیت‌ها و جوانان مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد و زمینه‌های رشد و ارتقای آنان فراهم می‌شود. تحقق اندیشه حکمروایی را در سیاست‌ها و تصمیمات آقای وزیر می‌توان در مفهوم «محله‌گرایی» دید که ابعاد کالبدی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عملی‌شدن مشارکت شهروندی را مبنا قرار می‌دهد و به جای شعار و حرف‌های کلی، بستر عینی شراکت در حکمروایی را فراهم می‌آورد.

چنین اندیشه‌ای در شهرهای جدید در حال اجراست و با تأسیس حوزه اجتماعی عناصر نوپدیدی چون مرکز محله و مدرسه محله ساخته شده است. برکشیدن جوانان و زنان متخصص و کارشناس فارغ از شعارگرایی و دسته‌بندی‌های مرسوم جناحی و قومی از دیگر ثمرات اندیشه حکمروایی خوب است که با کمی جست‌وجو در رزومه کاری بخش عمده مدیران وزارت راه و شهرسازی و شرکت‌ها و سازمان‌های وابسته می‌توان بعینه و وضوح آن را برای مثال در شرکت عمران شهرهای جدید و معاونت معماری و شهرسازی وزارتخانه مشاهده کرد. تدابیری که نمونه‌های زیادی ندارد و نشان‌دهنده عزم جدی آخوندی برای عملیاتی‌شدن ایده‌هایی است که در سیاست‌های کلان به آنها اشاره می‌شود اما چندان خبری از اجرای آنها نیست.

*استاد دانشگاه تهران

منبع: روزنامه شرق

نظر شما