به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی به نقل از ایرنا، نوروز در بسته فرهنگ تمدن پارسی ، پیشینه ای به قدمت تاریخ خود اقوام آریایی دارد و به صورت آشکار ابتدای آن واضح نیست اما امروزه، هر سال در بسیاری از کشورهای جنوب و جنوب غرب آسیا و آسیای مرکزی آیین هایی مشترک با شروع فصل بهار به عنوان جشن های نوروزی برگزار می شود که در برخی کشورها دولت ها با این جشن ها همراه و در برخی نیز مردم خود آن را برگزار می کنند.
همان طور که تاریخ قطعی آغاز جشن نوروز و تجلیل از این شروع دوباره سال بر مبنای گردش زمین به دور خورشید روشن نیست، فراز و فرودهای طی شده بر آن نیز شفاف نیست و در کشورهای منطقه روایت های مختلفی بیان می شود که در این گزارش تلاش شده داشته های تاریخ افغانستان از این فرهنگ کهن بازخوانی شود .
جشن نوروز به عنوان یکی از آیین های بزرگ که توسط بخش فرهنگی سازمان ملل متحد نیز برسمیت شناخته شده در کشورهای مختلف از جمله محدوده ایران باستان با شور و علاقه فراوان برگزار می شود که دلایل متفاوتی درباره خاستگاه آن وجود دارد.
«احمد ضیاء رفعت» استاد دانشکده ادبیات و خبر دانشگاه کابل افغانستان از جمله افرادی است که مطالعات مستمر و گسترده ای پیرامون نوروز به عنوان یک رسم فرهنگی داشته و در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به بخشی از یافته ها و باورهایش پیرامون این موضوع بر اساس داشته های محل زندگی خود اشاره کرده است.
او به استناد مندرجات تاریخ در دسترس ، شرح می دهد که حداقل پیشینه نوروز به بیش از سه هزار سال قبل بار می گردد و روایت های متفاوت در باره این که چرا نوروز را در این بخش از کره زمین جشن می گیرند، وجود دارد که به بخش هایی از آن روایت ها که در افغانستان شایع است ، اشاره دارد.
وی به داستان شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری از این روایت اشاره دارد و می گوید که جمشید شاه مقتدر ایران باستان در یکی از سفرهای سالانه خود از خطه آذربایجان می گذشت در منطقه ای از این محل دستور داد که برایش تختی بگذارند و خودش بر آن تخت قرار گرفت و وقتی بر روی این تخت تاج شاهی برسر گذاشت؛ خورشید بر تاج وی تابید و جهان از زاویه بازتابش آن نورانی شد و از آن پس این روز به نام نوروز خوانده شده و هر سال در قلمرو جمشید از این روز تجلیل می شد.
او افزود: برخی هم بر این باورند که بنیانگذار جشن نوروز «کیومرث» است و حتی این نظریه نیز هست که جشن نوروز با «زرتشت» اولین پیامبر آریایی آغاز شد، اگر چه در کتاب «اوستا» به چنین متنی بر نمی خوریم که حکایت از نوروز داشته باشد اما عده ای چنین نظری دارند.
به گفته رفعت، گویند که زرتشت بر گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک تأکید داشت و در واقع در روز نوروز تأکید می کرد که انسان ها می توانند در نوروز با اخلاق خوب، دید و بازدید دوستان، شادکامی ها، محبت ها و مهرورزی را تقویت بخشند و بدی ها را از خود دور کنند و به همین دلیل نوروز را جشن می گرفتند.
روایت دیگری نیز از نوروز وجود دارد که «بابلیان» برای اولین بار نوروز را جشن گرفته اند و آن زمانی بود که کوروش کبیر بابل را فتح کرد که پیشینه آن فتح در پنج قرن پیش از میلاد رخ داده است .
به روایت تاریخی این استاد دانشگاه، با وجود معلومات متفاوت از شروع و نوروز آنچه که روشن و قطعی است، این نکته می باشد که نوروز از هر زمان و مکانی که آغاز شده باشد و فلسفه آن هرچه بوده باشد، مردمان ساکن در حوزه تمدن ایران باستان به نوروز اعتبار داده و توجه ویژه داشته اند.
وی گفت: اعتباری که ایرانی ها به نوروز داده اند، می تواند مبتنی بر دلیل فعالیت آنها در حوزه کشاورزی باشد، به این معنا که روز اول فروردین اعتدال بهاری و آغاز بارور شدن زمین است و به همین علت این روز را جشن می گرفته اند.
به گفته رفعت، تاریخ نشان می دهد که در گذشته نوروز، یک روز ثابت نداشته با توجه به این که تقویم ثابت وجود نداشته این روز هر سال در یک روزمعین برگزار نمی شده است و از اول فروردین تا سی ام این ماه در نوسان بوده و حتی گفته می شود که نوروز تا ۳۰ روز نیز جشن گرفته شده است.
به گفته این استاد دانشگاه، پس از تدوین شدن تقویم جلالی در زمان سلجوقیان در سال ۴۷۱ هجری قمری، روز اول فروردین را روز نوروز ثابت کردند و از آن زمان اول حمل /فروردین/ به عنوان روز نوروز جشن گرفته می شود.
به گفته وی تقویم جلالی در زمان سلجوقیان ایجاد شد که «عمر خیام»، «ابوریحان بیرونی» و دو تن از دانشمندان دیگر در تدوین آن تقویم مشارکت داشته اند و تقویم را به نام «جلال الدین محمد» ساختند و به همین دلیل نام آن به تقویم جلالی معروف است.
براساس روایت تاریخی، این جشن در زمان کوروش به عنوان جشن رسمی اعلام شد و بعد از آن توسط رومیان نیز برسمیت شناخته شد و در زمان اشکانیان اگرچه آن رسمیت گذشته را نداشت اما مردم پایبند جشن نوروز بودند.
در زمان ساسانیان یک بار دیگر نوروز مورد توجه قرار گرفت و رسمی تر شد ؛ برخی آداب و رسوم ازجمله افروختن آتش بر بام های منازل در زمان ساسانیان رواج یافته است.
به گفته این استاد دانشگاه روشن کردن شمع برسر سفره نوروزی نماد همان آتش ساسانیان است که روزی بر بام های منازل روشن می شد و امروز تحول یافته و به شمع تبدیل شده است.
در زمان هرمز ساسانی سکه به عنوان عیدی به مردم توزیع شد و پس از آن در دوره رواج اسلام ، نوروز کم رنگ شد و بویژه در زمان امویان نوروز از رونق افتاد اما با قدرت گرفتن عباسیان دوباره نوروز مورد توجه قرار گرفت و هارون الرشید به میان بزرگان سکه توزیع کرد و یک روی آن را رنگ کرد و از آنان خواست که سال جدید که برای گرفتن عیدی آمدند این سکه ها را با خود بیاورند.
به باور رفعت در دوران خلافت عباسی ها به دلیل آن که ایرانی ها نفوذ بیشتری در دولت وقت داشتند نوروز دوباره مورد توجه قرار گرفت.
برگزاری جشن نوروز کم و بیش سه هزار سال فراز و فرودهایی داشته که گاهی کم رنگ و گاهی پررونق برگزار شده و این وضعیت برای همه اقوامی که ساکن حوزه تمدن ایران باستان بودند مشابه بوده و در کشورهای منطقه از جمله افغانستان نیز این حالت بوده است.
در افغانستان تقریبا وضعیت نوروز تا قبل از سلطه طالبان شبیه دیگر نقاط فلات ایران بود، در زمان حاکمیت طالبان بین سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ خورشیدی در افغانستان تقویم رسمی این کشور به هجری قمری تغییر کرد و طالبان به دلایل مختلف جشن نوروز را خلاف دین اسلام خواندن و برگزاری جشن را با این عنوان ممنوع کرد.
به باور رفعت چون جشن نوروز با ایران باستان گره خورده است و یک جشن قدیمی است، طالبان چون خودشان با این تمدن ارتباطی نداشته اند به سبب تعصب قومی به نوروز روی خوش نشان نمی دادند اما برخی دیگر هم بودند که به سبب تعصب دینی فکر می کردند نوروز در متون دینی جایگاهی ندارد و با آن مخالفت می کردند.
به گفته وی برخی کژفهمی ها نیز سبب مخالفت با نوروز شده است که از جمله این که فکر می کردند که آتش افروختن کار زرتشتیان است و زرتشتیان آتش پرست هستند با این جشن مخالفت کردند در حالی که این گونه برداشت ها نادرست بود.
به باور وی، طالبان تصور داشتند که نوروز آیین آتش پرستان است و در نوروز آتش می افروزند و آتش پرستی می کنند، و این کار خلاف فرهنگ و دین اسلام است و طبیعی بود با چنین برداشت نادرستی آنها باید جشن نوروز را ممنوع کنند.
از سوی دیگر طالبان توجه بیشتری به جشن های دینی و روزهای مذهبی مانند عید قربان و عید فطر نشان می داد و فکر می کردند که اگر به جشن نوروز بیشتر توجه شود، جشن ملی از اهمیت جشن دینی بکاهد.
به گفته وی، در حال حاضر بجز طالبان هم هستند برخی نیز به دلیل عدم آگاهی نسبت به ماهیت و کارکرد جشن نوروز به این آیین فرهنگی خوشبین نیستند.
استاد دانشگاه کابل باور دارد که نوروز هم در روند تحول تاریخ، متحول شده و امروز جشن نوروز رنگ بوی اسلامی گرفته و گذاشتن قرآن بر سر سفره عید نوروز، رفتن به مزار امامان و پیشوایان و دعا بر سر مزار چهره های مذهبی از برجسته ترین آمیختگی آداب اسلامی در آیین های باستانی است.
نوروز تنها یک جشن نیست که مردم با اعتبار جشن های آئینی گذشته آن را تجلیل کرده و پاس می دارند و آن را بعنوان میراث کهن احترام می گذارند، بلکه در کنار آن به عنوان عامل همگرایی و مربوط به عصر و زمان حال نیز از این جشن بهره می گیرند.
رفعت در باره متفاوت بودن آیین های نوروز در مناطق مختلف افغانستان گفت که نوروز در هرات، بلخ، سیستان، فاریاب و سمنگان و قندوز به دلیل این که مربوط به حوزه خراسان بزرگ هستند و در خراسان بزرگ جشن های آریایی با شکوه زیاد برگزار و پاس داشته می شد، رونق بیشتری دارد.
وی یادآوری می کند که هر چه از این مناطق به طرف شرق و جنوب افغانستان برویم، شاهد کم رنگ تر شدن جشن نوروز در آن مناطق می شویم و دلیل آن هم این است که این مناطق در ادوار تاریخی قبل از حوزه خراسان بزرگ بیرون بودند و با آئین نوروزی ایرانی آشنایی نداشته اند.
در افغانستان سفره هفت سین میان اقوام ساکن در غرب و شمال این کشور رواج دارد و پختن سمنو که در گویش محلی « سمنک » خوانده می شود برای نوروز متداول است و جالب آن که یخت سمنو در دیگر ایام سال متداول نیست.
امروز در اغلب استان های افغانستان از جمله کابل مرکز این کشور نمایه های نوروزی مثل سبزه، خانه تکانی ، تنگ ماهی قرمز و رونق فروش اقلامی مانند آجیل و شیرینی های مخصوص و ماهی سرخ کرده دیده می شود.
مرغ سفید و نه رنگ دیگر از جمله اقلام غذایی است که ویژه سفرهای نوروزی در افغانستان ذبح و فروخته می شوند و مغازه دارانی هم هستند که ماهی سرخ شده دست مشتری می دهند.
تفاوت در شیوه های برگزاری آیین نوروز بیشتر به اختلاف منابع در اختیار مردم هر منطقه باز می گردد و در ریشه های فرهنگی و کارکردهای اجتماعی این آیین باستانی تفاوت دیده نمی شود./
نظر شما