شناسهٔ خبر: 52934 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

شهردار تهران؛ انتخاب میان سیاست یا تخصص

شهرداری تهران حسن يحيوی*: حال که خیابان بهشت درحال‌وهوای انتخاب شهردار است، مهم‌ترین سؤالی که باید به آن پاسخ داد این است که شهر تهران به چه شهرداری نیاز دارد؟ ویژگی‌های اصلی شهردار چه باید باشد؟ و چرا این ویژگی‌ها برای شهر تهران حیاتی است؟ شهر نیازمند تخصص و نوآوری مبتنی بر خرد جمعی است یا انتخاب‌های مبتنی بر سیاست‌ورزی؟

حال که خیابان بهشت درحال‌وهوای انتخاب شهردار است، مهم‌ترین سؤالی که باید به آن پاسخ داد این است که شهر تهران به چه شهرداری نیاز دارد؟ ویژگی‌های اصلی شهردار چه باید باشد؟ و چرا این ویژگی‌ها برای شهر تهران حیاتی است؟ شهر نیازمند تخصص و نوآوری مبتنی بر خرد جمعی است یا انتخاب‌های مبتنی بر سیاست‌ورزی؟ 

اما برای پاسخ به این سؤالات کافی است به اقتصاد کلان‌شهر تهران توجه کنید. براساس برآوردها در سال ۱۳۹۳ (آخرین سال دارای آمار رسمی) تولید ناخالص داخلی شهر تهران برابر با ۱.۹۴۹.۸۴۱‌ میلیارد ریال است که سهمی حدود ۱۷درصدی از تولید ناخالص داخلی کشور را در اختیار دارد. از طرفی این سهم از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۳ رو به کاهش بوده است. در کنار کاهش مشارکت اقتصاد شهر تهران در اقتصاد ملی، متوسط نرخ رشد اقتصادی در شهر تهران به قیمت جاری و ثابت به‌ترتیب ۲۱ درصد و ۲۲.۱ درصد بوده که نشان می‌دهد بخش قابل‌توجهی از افزایش تولید ناخالص داخلی شهر ناشی از افزایش قیمت‌ها بوده و نه افزایش ظرفیت‌های اقتصادی شهر. در همین دوره درآمد عملیاتی و هزینه‌های عملیاتی شهر تهران به‌ترتیب در  این مدت ۲۸.۹ درصد و ۳۱.۴ درصد رشد داشته‌اند.

به بیانی دیگر درحالی‌که انتظار می‌رود مالیه شهر در ارتباط با ظرفیت‌های واقعی اقتصادی شهر باشد، اما به‌هیچ‌وجه این اتفاق نیفتاده است. بالاتربودن این رشد نشان می‌دهد که مالیه شهر اولا ظرفیت‌های اقتصادی را پیش‌خور کرده است. دوما انتظار می‌رود رابطه‌ای دوسویه میان رشد ظرفیت‌های اقتصادی شهر و کالاهای عمومی شهری که ذاتا شهرداری می‌بایستی ارائه دهد، وجود دارد که این عدم تناسب در نرخ‌های رشد نشان می‌دهد که به‌هیچ‌وجه رابطه نزدیکی میان اقتصاد شهر و مالیه شهر وجود ندارد. در حالی هزینه‌های شهر به‌طور سرسام‌آوری افزایش یافته  که ظرفیت‌های اقتصادی آن با روندی آرام رشد کرده است. در کنار این نیز، اقتصاد شهر تهران با پدیده «عقب‌افتادگی اشتغال نسبت به تولید» مواجه بوده است؛ به‌عبارت دیگر رشد اشتغال به‌‌واسطه سیاست‌های بازرگانی خارجی، واردات کالاهای سرمایه‌ای، دانش و تکنولوژی و روش‌های اتخاذشده برای تولید به میزان چشمگیری کندتر از رشد تولید بوده است.

در طول دوران ۱۳۸۵-۱۳۹۳، رشد متوسط اشتغال و تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال ۱۳۷۶ به‌ترتیب برابر با ۰.۵- درصد و ۱.۲۲ درصد بوده است. از پیامدهای عمده و منفی رشد جمعیت و عقب‌افتادگی اشتغال نسبت به تولید، افزایش بار معیشت (تکفل) خالص در جامعه بوده است. همه اینها در حالی است که ترکیب فعالیت‌های شهر تهران نیز سیگنال‌های مناسبی را ارسال نمی‌کند. فعالیت‌های عمده‌فروشی، خرده‌فروشی، تعمیر وسایل نقلیه و مستغلات، کرایه و خدمات کسب‌وکار که عمده‌ترین فعالیت‌های اقتصادی شهر تهران هستند، ماهیت خودسرویس‌دهنده برای شهر تهران دارند و انتظار نمی‌رود بتواند مزیت رقابتی در سطح جهانی یا حتی منطقه‌ای برای شهر تهران ایجاد کند. از سویی دیگر این بخش‌هایی که بیشترین سهم را از تولید شهر تهران در اختیار دارند، سهم ناچیزی از جمعیت شاغل متخصص را به خود اختصاص داده‌اند.

اصولا هنگامی که مسئله دانش‌بری یا تخصص‌بری در هریک فعالیت‌های اقتصادی مطرح می‌شود، سهم گروه‌های شغلی و مشاغل تخصصی آنها، به‌عنوان یک معیار و ملاک، موردنظر تحلیلگران بازارکار قرار می‌گیرد. بدیهی است هنگامی که در یک گروه فعالیت، سهم گروه شغلی متخصصان در مقایسه با گروه‌های شغلی کارمندان امور دفتری، کارکنان خدماتی و کارگران ساده بالاتر باشد و فرصت‌های شغلی بیشتری را به خود اختصاص دهد، این امر نشان‌دهنده کارکردهای مهارتی و دانش‌بری این گروه‌های فعالیت است. برای مثال تقریبا نسبت کارکنان دفتری به متخصصان در فعالیت مستغلات برابر با ۳.۵ است. یعنی به‌ازای هر متخصص یک کارکن دفتری وجود دارد که این خود گواهی از دانش‌بری پایین فعالیت‌های عمده در شهر تهران است. مابقی فعالیت‌های عمده نیز از وضعیت تقریبا مشابهی برخوردار هستند. همچنین بررسی نرخ بی‌کاری افراد دارای تحصیلات عالی (۱۴.۵ درصد) نشان می‌دهد که این نرخ از نرخ بی‌کاری کل شهر تهران بالاتر است. 

به بیانی دیگر مسئله بی‌کاری برای افراد دارای تحصیلات عالی عمیق‌تر است. یکی از مهم‌ترین عوامل چنین وضعیتی ساختار اقتصادی شهر تهران است که تشابهات اندکی با اقتصاد مبتنی بر دانش دارد. حال اگر دیگر چالش‌های شهر نظیر مسائل زیست‌محیطی، ایمنی و تاب‌آوری را نیز در معادله وارد کنیم، درخواهیم یافت که تهران شهری فاقد رقابت‌پذیری است.  اگر تعریف سیتی‌گروپ از رقابت‌پذیری را مبنا قرار دهیم، رقابت‌پذیری شهری توانایی‌های به‌اثبات‌رسیده شهرها در جذب سرمایه، کسب‌وکارها و استعدادها را نشان می‌دهد. از این منظر شهر تهران نیازمند بازتعریف فعالیت‌های اقتصادی خویش است تا هم کانال‌های درآمدی جدید را معرفی  و هم ظرفیت‌های جدید اقتصادی را ایجاد کند. اصولا بخش قابل ملاحظه‌ای از رقابت‌پذیری را در ایجاد خلاقیت و نوآوری می‌توان جست‌وجو کرد؛ خلاقیت‌هایی که معمولا استارتاپ‌ها و بنگاه‌های نوآور در آن پیشرو هستند.

اگر نگاهی به متوسط سنی تأسیس‌کنندگان استارتاپ‌ها بیندازیم، درخواهیم یافت که بخش اعظم آنها جوانانی با ایده‌های نو، نگاهی نو و انگیزه‌هایی سیری‌ناپذیر در تلاش و موفقیت هستند. در عصر جدید، موفق‌ترین شرکت‌ها دیگر شرکت‌های غول‌آسای صنعتی نیستند، بلکه شرکت‌هایی هستند که جوانان خلاق در گاراژ خانه‌شان تأسیس می‌کنند. تهران موفق نخواهد شد مگر آنکه همین ایده‌های نو و خلاقانه را در مدیریت شهری وارد کند. مسیر و ایده‌های گذشته نه‌تنها مشکلات پیش‌گفته را حل نخواهد کرد، بلکه روزبه‌روز تهران را در مسابقه رقابت‌پذیری عقب‌تر خواهد برد.

دیگر مسائل تهران با ایده‌های کهنه و رنگ‌و‌رورفته قابل اصلاح نیست. تهران به ایده‌های جدیدی نیاز دارد که از طریق آن مسئله عاجل مالیه شهری را در مسیر درمان قرار دهد. از آنجایی که ظرفیت‌های ساختار فعلی اقتصاد تهران پیش‌خور شده و تهی از امکان بهره‌برداری است، راه‌حل‌هایی نظیر تراکم‌فروشی، تکیه بر ساختار سنتی اقتصادی، سیاست‌های عرضه‌محور ترافیک و به‌طور کلی تلاش برای حل مشکلات از طریق راه‌حل‌های کهنه و رسوب‌زده بوروکرات‌ها و مدیرانی با افتخاراتِ ریشه‌زده در ایده‌هایی ازمدافتاده و جلاداده‌شده با رنگ‌وبوی سیاست، چاره مسائل تهران نیست.

تهران ایده‌های نو و جسورانه می‌خواهد.  شهر تهران از ظرفیت‌های بالایی برای اقتصاد دانش‌بنیان برخوردار است؛ برخورداری از تعداد زیادی از دانشگاه‌ها و مراکز علمی و تحقیقاتی، وجود مراکز رشد و حمایت از نوآوری‌ها، قوانین و زیرساخت‌های قانونی، حمایت از نوآوری‌ها و تعداد زیاد جوانان دانش‌آموخته (و البته بی‌کار) که در صورت ترسیم نگاهی نو در شهر می‌توانند مشکلات شهر را کاهش دهند. در بسیاری از کلان‌شهرهای مدرن و رقابت‌پذیر مسائل و مشکلات با مشارکت بنگاه‌های خلاق و استارتاپ‌ها حل می‌شوند. آلودگی هوا و خاک، ترافیک، تفکیک و جمع‌آوری زباله و حتی مالیه شهر مسائلی هستند که می‌توانند با راه‌های جدید حل شوند. اولین قدم اما انتخاب شهرداری جوان، متخصص و باانگیزه‌ است.

*حسن يحيوي - كارشناس اقتصاد منطقه‌ای

منبع: روزنامه شرق

نظر شما