شناسهٔ خبر: 73883 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

خوانش مجموعه‌کتاب شهرهای جدید؛

تجارب جهانی نسل نوین شهرهای جدید؛ تکوین مفهوم "شهر جدید" در بریتانیا

شهرهای جدید انگلستان تجربه بریتانیا به‌عنوان نخستین کشوری که در اروپا شهر جدید ساخته است برای هر کشوری که این سیاست را در پیش‌گرفته مهم است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، اکنون سه سال از انتشار مجموعه‌ هشت‌جلدی "کتاب شهرهای جدید"  می‌گذرد؛ مجموعه‌ای که به سفارش شرکت عمران شهرهای جدید به زیور طبع آراسته و راهی بازار نشر شده است.

طراحی و معماری مساجد، تجارب جهانی نسل نوین شهرهای جدید، رویکردهای نوین پایداری شهری در شهرهای جدید، سیاست حمل و نقل شهری و منطقه‌ای در شهرهای جدید، سرمایه اجتماعی، هویت و فرهنگ شهری در شهرهای جدید، سیاست‌های مسکن و محیط مسکونی در شهرهای جدید، بهینه سازی مصرف انرژی در شهرهای جدید و نسل نخست شهرهای جدید در ایران، هشت مجلد این مجموعه در پی ترسیم تصویری دقیق و شفاف از معنا و مفهوم شهر جدید تدوین و تالیف شده‌اند.

در سرویس مسکن و شهرسازی پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی بر آن شدیم تا در سلسله‌مطالبی به خوانش و انتشار منظم و مستمر این مطالب بپردازیم تا مورد استفاده خوانندگان و علاقه‌مندان مباحث شهرسازی قرار گیرد.

تکوین مفهوم شهر جدید را از این رو سرسلسله این مفاهیم قرار داده‌ایم که بی‌علم به سیر شکل‌گیری این مفهوم، خوانش سایر مقالات و مواجهه با مفهومی تحت عنوان شهرهای جدید و ناآگاهی احتمالی نسبت به ابعاد و چارچوب‌های مختلف آن، می‌توانست، آسیب‌هایی در پی داشته باشد.

تکوین مفهوم شهر جدید در بریتانیا بخشی از مقاله تجارب بریتانیا در جلد دوم این مجموعه هشت‌جلدی است. این جلد با عنوان تجارب جهانی نسل نوین شهرهای جدید توسط میثم بصیرت، استادیار وقت دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران تالیف شده است.

نظریه باغشهر

اشکال متعدد شهرهای جدید از ایده باغشهر "هاوراد" الهام گرفته اند. هاوارد در سال ۱۸۵۰ در لندن متولد شد. او با طرح نظریه باغشهرها در سال ۱۸۹۸، مؤسسه باغشهر و برنامه ریزی شهری و نیز مجله‌ای را در سال ۱۸۹۹ بنا نهاد.

مالکیت و ارزش زمین، مسائل مالکیت، زاغه‌های شهری، موضوعات مورد توجه هاوارد و دیگر کسانی بود که از آن‌ها تأثیر پذیرفته بودند. ایده وی در زمینه طراحی شهر، مبتنی بر جنبه‌های اقتصادی، بهداشتی، بصری و معماری بود.

هاوارد، دیدگاه تخیل‌گرایان را در تدوین چارچوب کلی نظریه‌اش آورد و از دیدگاه اصلاح‌گرایان درباره زمین استفاده کرد. تشدید مشکلات شهری و هجوم جمعیت روستایی به شهرهای بزرگ پیامد انقلاب صنعتی بود که به طرح پیشنهادهایی از سوی متفکران بسیاری منجر شد؛ یکی از این متفکران، هاوارد است. وی در زمانی نظریه خود را ارائه داد که لندن با رشد سریع و بی‌قواره، مهاجرت شدید روستایی، ازدحام، زاغه‌های ناسالم و کاهش سطح زندگی سالم اجتماعی مواجه بود و او چاره کار را نفی پیشرفت‌های صنعتی نمی‌دید، بلکه به‌دنبال راهی بود تا جوامع انسانی از مزایای عصر صنعت برخوردار شوند و مشکلات شهرهای بزرگ نیز رفع شود.

هاوارد در سال ۱۹۰۲ با تجدیدنظرهایی کتاب خود را با عنوان "باغشهرهای فردا" تجدید چاپ می‌نماید. وی در این کتاب، دیدگاهی که اصلاح سیاسی و اجتماعی شهرهای متمرکز را در تمرکززدایی آن‌ها می‌داند، مجموعه باغشهر و شهر اجتماعی می‌نامد. هاوارد یک سیستم ناحیه باغشهر را پیشنهاد می‌کند؛ طرح وی شامل یک مادرشهر با جمعیتی معادل ۵۸ هزار نفر و تعدادی باغشهر در اطراف آن است که با وسایل نقلیه سریع‌السیر با یکدیگر مرتبط می‌شوند. این باغشهرهای اقماری با کمربند مزارع و پارک جنگلی از یکدیگر و از شهر مرکزی جدا می‌‌شوند.

هاوارد ایجاد شهرک‌ها را اقتصادی می‌داند؛ زیرا چنین باغشهرهایی در زمین‌های عمومی و متعلق به شهرداری‌ها احداث و نیز از بورس‌بازی زمین جلوگیری می‌شود. طرح‌های کالبدی، ترکیب شهر و روستا، خانه‌های ویلایی و فضای سبز وی مشابهت‌هایی با سیستم ناحیه‌ای آرمان‌گرایان دارد. با این تفاوت‌که وی روی روابط اجتماعی بیشتر و استقلال در زندگی شخصی تکیه دارد.

نظریه هاوارد همان ایده جان راسکین است. نظریه شهرک‌های اقماری تا اوایل قرن بیستم، ایده هاوارد در قالب ایدئولوژی و باغشهر لچورت، دور می‌زند و از آن به بعد این ایده توسعه می‌یابد. ریموند آنوین و دیگران روی نظریه هاوارد کار می‌کنند، در نتیجه شهرک‌های اقماری به عنوان شهرک‌های اجتماعی برای تمرکززدایی از شهر بزرگ احداث می‌شوند که آن‌ها را «شهرک‌های اقماری» می‌نامند. نظریه شهرک‌های اقماری برای کنترل رشد جمعیتی و کالبدی شهرهای بزرگ به کار گرفته می‌شود. نظریه شهرک‌های اقماری مرحله میانی باغشهرها و شهرهای جدید است. این ایده بر راهبرد گسترش سطوح ناحیه شهری تأکید می‌کند که در حقیقت دیدگاه دیگری از برنامه‌ریزی ناحیه‌ای است.

طرح حومه‌نشینی

در دهه ۱۹۲۰ با طرح آنوین و تشویق دولت انگلیس، طرح‌های حومه‌نشینی با تراکم کم اجرا می‌شود. این طرح‌ها که شامل مسکن‌های کوچک است، در برنامه‌های اجرایی شهرداری این کشور مطرح می‌شود؛ درنتیجه بیش از یک میلیون مسکن ویلایی در حومه شهرهای بزرگ انگلیس تهیه می‌گردد که سپس این الگو به سایر نقاط جهان نیز گسترش یافت.

شهرهای جدید و طرح‌ریزی نوین

در آستانه جنگ جهانی دوم انگلیسیها مسأله پژوهش درباره یک سیاست هماهنگ طرح ریزی کشوری را مطرح کردند». بارلو گزارش خود را در سال ۱۹۴۰ ارائه داد. اصول این گزارش به قرار زیر است:

اجرای فوری طرح‌ریزی کشوری به خصوص برای حوزه فضاهای متراکم؛
برقراری یک سیاست تمرکززدایی و توزیع فضایی صنعت؛
پژوهش درباره تعادل ناحیه‌ها از نظر تعدد فعالیت‌های صنعتی؛
ایجاد سازمان ملی برای هماهنگی طرح‌ریزی در سطح منطقه‌ای یا محلی.

اصول گزارش بارلو، توسط "ابرکرامبی" در سال ۱۹۴۴ در لندن بزرگ مطرح و بر آن تأکید شد. او در طرح خود پیشنهاد کرد تا برای سیاست تمرکززدایی، ده شهر جدید اقماری در اطراف لندن ساخته شود و نیز برای کنترل رشد لندن به هیچ وجه نباید به تأسیسات صنعتی در حومه لندن و نیز در فضاهای متراکم خارجی مجاور آن اجازه احداث داده شود. بدین‌ترتیب در انگلستان ابتدا بر اساس نظریه باغشهر هاوراد و سپس بر اساس نظریه‌های بارلو، ابرکرامبی و ریت، سیاست طرح‌ریزی سرزمینی در قالب ساخت «شهرهای جدید» اتخاذ شد. در این شهرهای جدید تأکید اساسی بر توسعه اجتماعی بود. احداث شهرهای جدید بریتانیا طی سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰ که ایده باغشهرها را برای دهه‌هایی به فراموشی سپرد؛ خود به دنبال ظهور ایدئولوژی تاچریسم در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ متوقف می‌شود و فقط به عنوان یک چهره هنری از گذشته باقی می‌ماند. 

روند شهرهای جدید در بریتانیا

دوره اول: باغشهرها به عنوان الگوی اولیه شهرهای جدید (۱۸۹۸-۱۹۳۸):

در این دوره باغشهرها، شهرک‌های اقماری و سپس شهرهای جدید به عنوان گزینه‌ای در برابر رشد نابسامان و فزاینده برخی از شهرهای انگلستان بویژه شهرهای صنعتی مطرح میشوند.

دوره دوم: سیاست رویارویی با رشد مناطق مادر شهری (۱۹۶۰-۱۹۳۸):

با پایان جنگ جهانی دوم، بریتانیا بار دیگر، در توسعه شهرهای جدید پیشگام می‌شود. در این دوره به باغشهرها با دگرگونی‌هایی، به عنوان ابزار ساماندهی مناطق شهری مادرشهر و به منظور رفع مشکلات آن توجه می‌شود از این رو شهرهای جدید در فاصله‌ای از مادرشهر ایجاد و شهرهای بزرگ به عنوان مرکز اصلی فعالیت یا قطب ناحیه شهری بالقوه پذیرفته می‌شوند. در کشورهای درحال توسعه موارد متعددی از برنامه‌ریزی شهرهای جدید طی این دوره طرح می‌شود.

دوره سوم: تحول در اهداف شهرهای جدید (۱۹۷۰-۱۹۶۰):

شهرهای جدید به عنوان ابزار ساماندهی فضای ملی، برنامه‌ریزی ناحیه‌ای و سیاست تمرکززدایی جمعیتی اقتصادی طرح می‌شود. توجه به تمرکززدایی از جمله اهداف جدید ایجاد شهرهای جدید بوده است.