به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، با انتخاب «عباس آخوندی» بر مسند وزارت راه و شهرسازی، سکان وزارتخانه راه و شهرسازی بر عهده وزیری نهاده شد که همزمان کرسی دانشگاه را نیز برعهده دارد. وی که علاوه بر مسئولیت اجرایی در محافل علمی کشور نیز سخنرانیهای گستردهای را ارایه میکند با طرح و ارایه اندیشه «ایرانشهر» بر بازآفرینی سرزمینی تاکید دارد که حکیم عالیقدر = فردوسی، برای نخستین بار و سه قرن پس از اسلام آن را در شاهکار شاهنامه آفرید؛ سرزمینی با قدمت که گرد تاریخ بر شانه هایش حکایت از قواعد و قوانینی دارد که اگرچه سوداگرانی نیز دارد اما در نهایت به چشماندازی میانجامد که در آن حقوق شهروندی، هویتانسانی و سپس هویتشهری در آن حرف نخست را میزنند؛ شهری که هویت ایرانی را با تمام ویژگیهایش به تصویر میکشد.
محمدسعید ایزدی معاون وزیر و مدیرعامل شرکت عمران بهسازی شهری ایران و پیروز حناچی معاون معماری و شهرسازی دو نفر از معاونینی هستند که هر کدام جداگانه و در پیام هایی به لزوم حفظ و احیای ایستگاه های راه آهن در راستای اهداف و اندیشه های وزیر راه و شهرسازی تاکید دارند و اقدامات عملی فراوانی در این زمینه انجام داده اند.
پیشتر نیز محمدسعید ایزدی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی با طرح این موضوع و تاکید وزیر راه و شهرسازی به ارایه مستندات و اقدامات این شرکت پرداخت و گفت: در چند سال اخیر، شاهد تخریب ایستگاههای راهآهن و بافت اطراف آن بودیم؛ به همین خاطر امروزه ضرورت طرح احیای و محافظت از بافت تاریخی ایستگاههای راهآهن به شدت احساس میشود.(بیشتر بخوانید/مصاحبه با مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران)
ایستگاه راهآهن تهران؛ ایستگاهی در مرز صد سالگی
ساختمان ایستگاه راهآهن بنایی مربوط به دوره پهلوی و در جنوب میدان راهآهن که این روزها عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی و معاونانش بر حفظ و احیای آن تاکید دارند در ۲۰ اسفند سال ۷۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید. بر اساس مستندات تاریخی، کلنگ ساختمان ایستگاه راهآهن در ۲۳ مهر سال ۱۳۰۶ در اراضی جنوبی تهران که بیرون از دروازه گمرک بود در حالی به زمین زده شد که بطور تقریبی ۱۷۴ هکتار را شامل میشد. این ایستگاه منتهی به خیابانهای شوش_کشتارگاه (بهمن) بزرگراه بعثت و خیابان ری(شهید رجایی) است.
بازدید میدانی از ایستگاه راهآهن
۱۴ خردادماه ۱۳۹۴- روز گرمی است انتظار میرود تا در این گرما جمعیت کمی در محل حاضر باشند اما با حضور در ایستگاه راه آهن با خیل عظیمی از هموطنان روبهرو میشوم که بخشی به تهران آمده و بخش عمدهای نیز در حال خروج از تهران هستند. از شمال میدان که وارد میشوم بر خلاف انتظار که قرار بود میدانی زیبا را شاهد باشم با مشتی از آهنآلاتی که دور میدان راهآهن را پوشاندهاند و گفتهمیشود از اقدامات شهرداری برای احیای میدان است مواجهم. درست روبهروی ایستگاه،تاکسیها به گونهای کاملا بینظم و درهم زردی عمیقی بر این قسمت از شهر پاشیدهاند. گویا تاکسیها نیز به تبعیت از شلوغی در هرجایی که لازم است ایستادهاند و رانندگانش در حال چانهزنی برای سوار کردن مسافرانی که تازه به شهر آمدهاند، منظره خوشایندی نیست و چهره شهر در این محل به رغم عکسهایی که دیدهام چشمنواز نیست. چندین میلهآهنی نیز که پرچم ایران بر آنها سوار است و البته دودهای تهران آنها را به خاکستری تبدیل کردهاند هم به اطراف تاب میخورند.
ساختمان راهآهن با معماری خاصاش پس از عبور از این راههای پرازدحام آلوده حالا نمایان شده است. اینبار فارغ از مردمی که در نقاط مختلف آن روی زمین نشسته و در حال استراحتاند و برخی نیز در حال عبور، این ساختمان هنوز هم با اقتدار و زیبایی در یکی از جنوبیترین محلهای شهر تهران، زیبایی چشمنوازی به این منطقه بخشیده است. معماری خارج بنای ایستگاه به راستی زیباست و باعث توقف شهروندان و تامل به میراث ملی است. کمی تامل میکنم تا تاریخ نزدیک به صد ساله این بنا را که نخستین کلنگ آن در سال ۱۳۰۶ زده شد را با عبور از تاریخ معاصر در ذهنم زنده کنم، خاطراتی از تهران قدیم با تمامی کاستیها و نقاط قوتاش از ورود مدرنیتهای که چهره این شهر را دگرگون کرد.
مستندات تاریخی میگویند معمار اصلی این بنا، «ولادیسلا ولادیسلاوویچ گارادیتسکی» متولد اکراین بوده که بعدها به لهستان مهاجرت میکند و پس از مدتی نیز توسط یک شرکت آمریکایی برای احداث راهآهن تهران به ایران دعوت میشود و معماری این بنا را برعهده میگیرد و باز هم تاریخ گواه است که «کریم طاهرزاده بهزاد» برادر «حسین بهزاد» مینیاتوریست ایرانی نیز بر انجام کار و معماری این بناکه در آستانه صدسالگی است نظارت داشت.
برخورد وسیله حمل بار روی زمین که با سر و صدای فراوانی نیز همراه است مرا از ادامه بازسازی تاریخ این بنا به دوران معاصر برمیگرداند. اینبار هم مردمی را میبینم که در جایجای این محوطه مشغول صحبت، ورود و خروج به ایستگاهی هستند که در آستانه صدسالگی قرار دارد.
قدم به درون ایستگاه که میگذارم وضعیت کمی متفاوت است. معماری ایرانی اسلامیای که میخواستم ببینم تغییر شکل داده، نشانههای معماری ایرانی اسلامی که متشکل از آب، نور و رنگ هستند در آن مشاهده نمیشود. در بخشهایی از سالن انتظار که با پلههایی به طبقه فروش بلیت منتهی میشود آیات قرآن را با خط عربی و با وسایلی صنعتی به رنگ آبی در حاشیههایی دورتا دور سالن قرار داده اند و چندین درخت نخل خرمای مصنوعی نیز به عنوان تزئینات در سالن قرار دارد. در فضای درونی سالن همان بینظمیهایی به چشم میآید که در سطح شهر هم گاهی با آن مواجهم. در انتهای سالن آبخوری قرار دارد که تمامی شیرهایش خراب است و عدهاي از مسافران در کنار آن در تلاش برای رفع تشنگی ازدحام کردهاند. سالن در بخشهایی نیز در حال بازسازی است که رنگ آمیزی سقف سالن از جمله این موارد است. بخشی از این محوطه بزرگ درون ایستگاه راه آهن نخالههای ساختمانی حاصل از ساخت و سازها تلنبار شدهاند که گفته میشود به زودی از این مکان خارج میشوند.
در این شرایط، به یاد سخنان عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در دانشگاه تهران و در همایشی که در تشریح ایرانشهر تشکیل شد میافتم که بر بازآفرینی حقوق شهروندی، هویت انسانی و هویتشهری تاکید داشت. به نظر میرسد برای تحقق ایرانشهری که در آن حفظ و احیای ایستگاههای راهآهن، معماری ایرانی اسلامی و حقوق شهروندی، هویت انسانی، هویت شهری و... حرف نخست را میزند اولین قدم مسئولانه زدودن سوداگری و سوداگران از شهر است.
قهاری: قدر داشتههای میراثی خود را بدانیم
سیدعلیرضا قهاری رئیس انجمن مفاخر معماری ایران نیز در گفتگویی با خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی با اشاره به اهمیت حفظ و احیای معماری ایستگاههای راهآهن بافت پیرامونی ایستگاهها را نیز از متعلقات آنها دانست و با انتقاد از وضعیت موجود شهری گفت: در زمانهای مختلف بیضابطه و باضابطه به جان تهران افتادیم و حالا که جای نفس کشیدن در این شهر نمانده به این فکر افتادهایم که پایتخت را به جای دیگری منتقل کنیم؛ تهران توسط دستگاههای مجری و نه مردم عادی به شرایط فعلی رسید. قدر داشتههای میراثی خود را بدانیم.
گزارش: مژده نوروزی
نظر شما