در مباحث قبلی فلات زدگی شغلی و پدیده ناخوشایند سکوت سازمانی و چرایی بوجود آمدن آنها مطالبی عنوان شد و اینکه سازمانهای پویا، بشدت نیازمند شنیدن تفکرات نو و نظرات تـازه هستند. نقطه مقابل سکوت سازمانی، آوای سازمانی است. پژوهشگران عرصه منابع انسانی نخستین بار در سال ۱۹۷۰ از اصطلاح آوای سازمانی استفاده کردند. هرگونه تلاش برای تغییر به جای فراموشی و فرار از مسائل قابل اعتراض را، آوای سازمانی میگویند. یعنی دقیقاً نقطه مقابل پدیده مخرب سکوت سازمانی و فلات زدگی شغلی.
در علم مدیریت منابع انسانی، آوای سازمانی بهعنوان ابراز عقاید شفاهی، ایدهها و نظرات با انگیزه مثبت و بهصورت تشریک مساعی و خیرخواهانه در سازمانها تعریف شده است. افکـار و نظـرات بدیع، همچون خون در رگهای سازمانها جاری میشود و آنها را از ایستایی و فنـا، به پویایی و بقا سوق میدهد. مدیران میتوانند با رفتار سازمانی مثبت گرا، سـکوت سـازمانی را مضمحل کنند و به گونه اي مشوقانه پذیرای عقایـد، نظـرات و نگرانـی هـاي کارکنان خود باشند.
همانگونه در ایجاد پدیده فلات زدگی شغلی، وجود برخی قوانین فرادستی دخیل بوده است و در سکوت سازمانی، بعضاً سلایق ناثواب مدیریتی سبب ساز اینگونه پدیدههای مخرب در سازمانها میشود، در مقابل این کنشها، رفتار نوگرایانه و تحول آفرین مدیران، منتج به آوای سازمانی و اثرات سازنده آن خواهد شد. مدیران متعهد میتوانند با تبیین دقیق اهداف، تعهد کارکنان به سازمان را گوشزد کرده و با جلب اعتماد آنان، راههای تعاملی رسیدن به اهداف سازمانی را هموار سازند.
از آنجاکه بروز مشارکتهای تعاملی در سازمانها بصورت بطئی است و رفتار اداری کارکنان نقش بسیار تعیین کنندهای در شکست یا پیروزی هرسازمانی دارد، زمینه تحقق آوای سازمانی باید مبتنی بر صبر مدیران، شنیدن نقطه نظرات واقعی و عدم بروز واکنشهای بازدارنده و منفی از سوی مدیران باشد تا پدیده مخرب سکوت سازمانی و ترس از بیان نظرات از سوی کارکنان را در پی نداشته باشد.
افزایش رفتار سازمانی مثبتگرا، منجر به کـاهش ســکوت ســازمانی میشود و نگرش مثبـت بـه سـرمایههـای انسـانی و پذیرش نظرات متفاوت و بعضاً مغایر با مدیران، سبب ساز توسعه و تقویت توانایی هاي مثبت در کارکنان و درنهایت منتج به کارآیی و اثربخشی بهتر سازمانها خواهد شد. از این روست که تابآوری مدیران از یکسو و کارآمدی و امیدواری کارکنان از سوی دیگر، رابطه مستقیم و معکوس با سکوت سازمانی دارد.
یافتههای تجربی نشان میدهد که اثرات سازنده بروز آوای سازمانی به مثابه نقش میانجی در ایجاد هویت سازمانی و تعهد سازمانی عمل میکند بهطوری که تعهد سازمانی، مستقیم و غیرمستقیم از مسیر آوای سازمانی است که بر بهرهوری اثر مثبت خواهد داشت.
از آنجاکه سازمانها بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر به توسعه اثر بخشی خرد جمعی خود نیستند، مدیران باتجربه باید بتوانند با تدابیر لازم بجای بروز آوایهای تدافعی و یا حتی مطیع که در بهترین حالت نیز کمک شایانی به رشد و شکوفایی سیستم نمی کند، زمینهسازی لازم برای فراهم ساختن آواهای سازنده و داوطلبانه را داشته باشند زیرا کارکنان در همکاریهای داوطلبانه خود را یکی از اعضای اثرگذار در تغییرات مثبت میپندارند و در این زمینه تلاش، کوشش، انرژی و بصیرت خود را برای شکوفایی بیشتر سازمانها ابراز میدارند.