شناسهٔ خبر: 9929 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

شهرهای قابل زندگی؛ مزایای طراحی محیط‌زیست شهری

تهران یک شهر موفق نمی‌تواند جدای از محیط‌زیست و فضای سبزش عملکرد کارآمدی داشته باشد. هر شهری برای آن‌که به کارکرد بهینه‌اش برسد باید میان نیازهای اجتماعی، اقتصادی و محیط‌زیستی‌اش موازنه برقرار سازد.

شهر موفق شهری است که امنیت، زیرساخت‌ها و کارآیی به سرمایه‌گذاران می‌بخشد، و نیز نیازهای شهروندان خود را در اولویت طراحی‌هایش می‌گذارد. طراحی و مدیریت ضعیف شهری می‌تواند برای اقتصاد شهری، محیط‌زیست و جامعه شهر فاجعه‌بار باشد. شهرک‌های شهری‌ای که مدیریت ناکارآمدی دارند نخواهند توانست با توسعه شهر پیش بروند، و از این محل زاغه‌نشین‌ها و حاشیه‌های فقیر و فاقد خدمات مناسب سر برمی‌آورند، و با خود بیماری‌های واگیر، فقر، ناامنی اجتماعی و ناکارآمدی اقتصادی در پی می‌آورند. فجایع محیط‌زیستی مسئول شایع‌ترین علت‌های بیماری و مرگ‌ومیر میان قشر فقیر شهرها هستند.

مقامات محلی تأثیر بسیار زیادی بر روابط شهر با محیط‌زیست دارند، و چگونگی برخورد شهرهای‌شان با مناطق داخل شهر و جامعه وسیع‌تر جهانی را تعیین می‌کنند. مدیریت کارآمد محلی می‌تواند شهرها را رقابتی‌تر و کارآمدتر سازد و جذابیت آن‌ها را نزد سرمایه‌گذاران و کارگران افزایش دهد، امری که بدون توسعه پایدار یک فضای شهری ممکن نخواهد بود.

توسعه پایدار امری چندبُعدی است، و مستلزم به دست آوردن درک و شناختی درست از روابط پیچیده و اغلب متضاد درون شهرها. به همین سبب طراحی و اتخاذ یک رویکرد منسجم و یک فرهنگ انسجام‌آفرین ضروری است. رویکردهای استراتژیک گوناگونی برای وارد ساختن محیط؟زیست در پروسه طراحی شهری وجود دارد. فعالیت‌های محیط‌زیستی را می‌توان در سطوح مختلف هدف گرفت. شهرها همچنین می‌توانند از ابزارهای مختلف برای وارد ساختن محیط‌زیست در طراحی شهری و رویکردهای مدیریتی‌شان بهره بگیرند: ابزارهای سیاستی، ابزارهای اجرای فرایندها، ابزارهای طراحی و ابزارهای مدیریتی. این گزارش در پی آن است که نحوه به‌کار گرفتن این ابزارها در رویکردهای موفق مختلف برای طراحی منسجم شهری را بررسی کند. در این راستا گزارش پیش رو ویژگی‌ها، نقاط قوت و ضعف طرح‌های توسعه منسجم، استراتژی‌های توسعه شهری، طراحی شهرهای دوست‌دار محیط‌زیست یا اکوسیتی‌ها، ارزیابی استراتژیک محیط‌زیستی و اکوباجت (طراحی بودجه شهری با نگاه به محیط‌زیست) را از نظر خواهد گذراند.

در این گزارش همچنین اطلاعاتی که هر مدیر شهری باید از برنامه‌های حمایتی دریافت کند تا در توسعه طرح‌های توسعه شهری‌از آن‌ها بهره بگیرد را در اختیار آن‌ها می‌گذارد. کلام اصلی گزارش این است که شهرها، آن‌هنگام که طرح‌های پیشنهادی‌شان را ارائه می‌کنند، باید تشویق به گنجاندن ملاحظات محیط‌زیستی، از همان ابتدای کار، شوند. در این میان طیف وسیعی از اطلاعات به کار مدیران شهری می‌آید. طرح‌های پیشنهادی همچنین باید توصیه‌هایی در خود داشته باشند مبنی بر این که فعالیت‌های محیط‌زیستی را چطور باید در قالب استراتژی طراحی و توسعه شهری گنجاند و پایدار ساخت، و این‌که چطور باید آگاه مسئولان و مردم نسبت به این مسأله را افزایش داد، و چطور بر اجرای استراتژی‌ها نظارت کرد.

افزون بر این در این گزارش دوازده مورد موفق از شهرهایی که توانسته‌اند محیط‌زیست را در فرایند طراحی‌های شهری‌شان وارد کنند آورده شده است، که شهرهایی از سراسر جهان، از افریقا، شمال و جنوب امریکا، آسیا، حوزه کارائیب و اروپا را شامل می‌شوند (که راه ابریشم موارد مهم‌تر را از این میان دست‌چین کرده است.) بزرگی جمعیت این شهرها از ۱۴۲ هزار نفر در بایاموی کوبا تا ۱۰ میلیون نفر در بانکوک تایلند، متفاوت است. بودجه‌های شهری آن‌ها هم طیف متنوعی دارد، و هر شهر با چالش‌ها و فرصت‌های شهری متفاوتی روبه‌رو است. بااین‌حال آن‌چه همه این شهرها مشترک دارند درک روشن از نقش مهم محیط‌زیست در توسعه پایدار، و این خواست و اشتیاق است که ورود محیط‌زیست به تصمیمات توسعه شهری را تضمین کنند. در همه مواردف یک محیط‌زیست شهری بهتر جزء اصلی توسعه پایدار اجتماعی‌اقتصادی تلقی می‌شود.

شاید مهم‌ترین بخش هریک از این دوازده مورد مطالعاتی آن بخشی باشد که توضیح می‌دهد مطالعه این مورد چه اهمیتی دارد، و چطور می‌توان آن را در شهرهای دیگر بازتولید کرد. با این که همه شهرها و شهرک‌های شهری منحصربه‌فرد هستند‌، هر مطالعه موردی یک مسأله شهری را که در سراسر جهان وجود دارد پررنگ می‌سازد. این مسأله می‌تواند فقر، گذار اقتصادی یا سیاسی، مدیریت خطرات یا آلودگی باشد. یا مشارکت مدنی، طرح‌ریزی بودجه، اسکان مجدد یا بهداشت و درمان شهری. مخرج مشترک همه این شهرها این است که ملاحظات محیط‌زیستی را در رویکردهای‌شان به مدیریت و طراحی شهری گنجانده‌اند. هر شهر توانسته است نقطه ورودی در نظام مدیریتی خود برای محیط‌زیست بیابد و ورود مسائل محیط‌زیستی به این عرصه را با فعالیت‌های محیط‌زیستی پشتیبانی کرده است.

شایان ذکر است که در همه موارد بررسی‌شده اهمیت مشارکت شهروندان بسیار پررنگ است، اگرچه که رویکردهای شهرها در این زمینه متفاوت است. همچنین در همه موارد بر اهمیت ارتباطات و انتشار اطلاعات مربوط به محیط‌زیست و رساندن این اطلاعات به همه مردم، چه از طریق بولتن‌ها، شاخص‌های منتشر شده، کارگاه‌ها یا آموزش یا رسانه‌های دیگر، تأکید شده است. سرآخر، در بیش‌تر این شهرها مفید بودن مشارکت در سطوح مختلف بسیار اهمیت داشته است. مشارکتی که می‌تواند با سازمان‌های بین‌المللی بوده باشد، یا با بخش خصوصی یا صرفاً مقامات سطوح دیگر مدیریتی شهر و کشور.

زندگی شهری؛ چهره آینده

شهرها و شهرک‌های شهری در کل چهره آینده هستند. امروز، بیش از پنجاه درصد از مردم جهان در مناطق شهری می‌زیند. در سال ۲۰۰۵ جمعیت شهرنشین جهان ۳.۱۷ میلیارد از ۶.۴۵ میلیارد نفر کل جمعیت جهان بود و تا سال ۲۰۰۷ نیمی از مردم جهان در شهرها زندگی می‌کردند. اما این مسأله بر شهرهای آینده چه تأثیری خواهد گذاشت؟

شهرها مراکز مهارت و تخصص هستند، نوآوران، کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و دانشگاهیان را گرد هم می‌آورند، موجی عظیم از انسان‌ها را که با امید زندگی بهتر برای خود و فرزندان‌شان به شهر می‌آیند، به سمت خود جذب می‌کنند و فرصت‌های بسیار، صرفه‌جویی‌های ناشی از مقیاس، و آینده‌ای پر از گزینه‌و حق انتخاب فراهم می‌سازند. اما از طرفی هم شهرها را مقصر فجایع محیط‌زیستی، به حاشیه رانده شدن جوامع، و کاهش سطح رفاه فقرا می‌دانیم. شهرها افزون بر این مراکز بیماری، ناآرامی اجتماعی و ناامنی هم هستند، و در معرض خطرات صنعتی، فجایع طبیعی و اثرات گرم شدن کره زمین هم قرار دارند.

امروزه شهرها جزئی از یک فضای جهانی هستند، و تأثیر فعالیت‌های مردم‌شان و تلاش‌شان برای بهره‌وری و تولید فراتر از مرزهای شهرها است. این پیچیدگی و درهم‌تنیدگی اما تنوع و منحصربه‌فرد بودن را از شهرهای مختلف جهان نگرفته است. از این رو هیچ نسخه واحدی نمی‌توان برای مدیریت تغییراتی که رخ می‌دهند و در آینده با سرعتی بیش‌تر رخ خواهند داد، پیچید که برای همه شهرها کارگر افتد. شهرها از مکان جغرافیایی‌شان، محیط زیست و شرایط جوی‌شان و ویژگی‌های طبیعی دیگر متأثر می‌شوند، و به‌تنهایی و جدا از دیگر شهرها هم فعالیت نمی‌کنند، بلکه بخشی از یک ساختار ملی هستند، و از تصمیمات دولت مرکزی متأثر می‌شوند، و زیرساخت‌های منطقه‌ای و ملی، سیاست‌های بودجه‌ای، اولویت‌های توسعه‌ای، و سیاست‌های تمرکززدایی تقویت یا تحدیدشان می‌کنند. برای مقابله با چالش‌های امروز، و چالش‌های آینده، چارچوب‌های مناسب مدیریتی باید طراحی شوند، که از طریق آن‌ها بتوان رویکردهای نوآورانه مناسب برای شرایط محلی را به کار بست.

محیط‌زیست؛ دارایی‌ای اساسی برای شهرها

مدیریت منابع محیط‌زیستی، در قالب گروه از دارایی‌های استراتژیک که برای دست‌یابی به اهداف شهر حیاتی هستند، در حفظ سلامت اکوسیستم اهمیت دارند، و برای جامعه مفید خواهند بود، کلید مدیریت موفق شهرهاست. محیط‌زیست خدمات بی‌شماری برای شهرها دارد، که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:

•        هوای پاک برای حفظ محیطی سالم ضروری است.

•        رودخانه‌ها و آبراه‌ها آب آشامیدنی شهر را تأمین می‌کنند و یک فیلتر طبیعی برای تصفیه آلودگی هستند.

•        تنوع زیستی برای تأمین غذا، مواد خام، دارو و بهبود کیفیت زندگی ضروری است، نه فقط در سطح محلی که همچنین در سطح جهانی. حوزه‌های زیستی فراتر از مرزهای شهرها هستند، و فعالیت شهری در یک نقطه خاص می‌تواند بر جنگل‌هایی که هزاران کیلومتر آن‌سوتر هستند تأثیر مخرب بر جای بگذارد، یا این‌که الگوهای مهاجرت را مختل سازد. تنوع زیستی مقاومت اکوسیستم در برابر تغییرات جوی را هم افزایش می‌دهد.

•        جنگل‌ها نقش آب‌خیز، محل زیست، انباره‌های کربن، محل‌های تفریح و آسایش و مقاصد گردش‌گری را دارند. جنگل‌ها، اگر به‌صورت پایدار مدیریت شوند، همچنین می‌توانند منبع تأمین انرژی و مصالح ساختمانی هم باشند.

•        تالاب‌ها فاضلاب و زباله را فیلتر می‌کنند و بستری برای حیوانات آبزی هستند.

•        تپه‌های شنی، جزایر مرجانی، و درختان منگرو شهرها را در برابر توفان‌ها مصون می‌دارند، از فرسایش خاک جلوگیری می‌کنند و دوتای آخر بستری خوب برای آب‌زیان هستند. سواحل جذاب هم گردش‌گران را به سوی خود می‌کشانند.

چطور محیط‌‌ زیست را در استراتژی‌های طراحی شهری بگنجانیم

چطور می‌توان محیط‌ زیست را وارد طراحی و توسعه شهری کرد؟ در کدام سطح می‌توان این کار را انجام داد؟ توسعه پایدار ابعاد بسیاری دارد، و مستلزم ایجاد درکی درست از روابط پیچیده و اغلب متضاد شهرهایی است که گذشته از هر چیز ترکیبی رنگ‌رنگ از محله‌های گوناگون با کارکردها، کیفیات، مشکلات و فرصت‌های متفاوت هستند. هرچند یک استراتژی توسعه شهری که به مسائل محیط‌ زیستی توجهی ندارد شاید بتواند به اهداف دیگرش دست یابد، هرگز کمکی به دست‌یابی به آن هدف غایی، که همانا توسعه پایدار است، نخواهد کرد.

سطوح مناسب وارد کردن محیط‌زیست در طراحی توسعه شهری

رویکردهای مختلف متنوعی برای وارد کردن محیط‌زیست در فرایند طراحی شهری وجود دارند، و یک شهر می‌تواند در سطوحی مختلف تصمیم بگیرد که اقدامات محیط‌زیستی را وارد فرایند کند. مقامات شهری شاید تصمیم بگیرند که فعالیت‌های محیط‌زیستی‌شان را در کل شهر بگسترانند، و از مفاهیم و استراتژی‌های فرابخشی، مثل دستورکار محلی‌‌سازی ۲۱  بهره بگیرند؛ دستور کاری که رویکردهای نوآورانه و کارآمدی در مدیریت شهری را در اختیار مقامات محلی بسیاری در سراسر جهان گذاشته است، و به آن‌ها این امکان را داده است که با استفاده از این رویکردها ابعاد اجتماعی، اقتصادی، و محیط‌زیستی را در هم بیامیزند. یک رویکرد دیگر که شهرها می‌توانند در این زمینه به کار بندند، رویکرد برنامه‌ریزی اکوسیتی  است. از طرف دیگر شاید شهر تصمیم بگیرد که فعالیت‌های محیط‌زیستی خود را بر مدیریت محیط‌زیستی محلی منسجم متمرکز سازد، و در این راستا سیستم‌های اطلاع‌رسانی، نظارت محیط‌زیستی و بودجه‌بندی دوست‌دار محیط‌زیست را فراهم سازد. مدیران شهری شاید تصمیم بگیرند که سیاست‌های ساخت‌وساز و حیات اکولوژیک را در پیش بگیرند، و در جهت استفاده از مصالح ساختمانی، فن‌آوری‌ها و سیستم‌های توزیع پایدار بهره بگیرند و رفتار دوست‌دار محیط‌زیست را در شهروندان تشویق کنند. همچنین شهرها شاید استراتژی‌های منسجم بخش‌های خاص و تولیدات محیط‌زیستی را در دستورکار قرار دهند. این استراتژی‌ها شامل کاهش مصرف انرژی، کنترل آلودگی هوا در محیط‌های شهری، کاهش انتشار آلاینده‌های صنعتی و ترافیکی، بهبود کیفیت آب، کاهش میزان تولید زباله خشک، یا توسعه استراتژی‌های کلی برای ترافیک و حمل‌ونقل که از اثرات منفی بر محیط‌زیست اجتناب می‌کنند، هستند. طریقه دیگر تصمیم‌گیری شهری که می‌تواند مداخله‌‌های مثبتی در حفاظت از محیط‌زیست انجام دهد، از طریق ایجاد و توسعه چارچوب‌های نهادی، حقوقی و بازاری است. این چارچوب‌ها می‌توانند شامل قوانین و مقررات حقوقی و سیاسی، ابزارهای مدیریتی، مشاوره‌های تکنیکی، مشارکت بخش خصوصی، مشارکت شهروندان و روابط عمومی، تدابیر تعاونی، و همکاری با بخش خصوصی، باشند.

موانع وارد کردن محیط‌زیست در طراحی توسعه شهری

بااین‌همه موانع وارد ساختن محیط‌زیست در سیاست و طراحی شهری همچنان پابرجا هستند. ساختار نهادی دولت‌های محلی و شهرداری‌ها گاه موجب ایجاد ”ذهنیت سیلو “ در میان کارکنان و مقامات بخش‌های مختلف می‌شود، که می‌تواند مانعی بزرگ بر سر راه ادغام مسائل محیط‌زیستی در طراحی و مدیریت شهری شود. بنا کردن توانایی و ظرفیت کارکنان برای ایجاد آگاهی نیست به نیاز به ادغام سیاست‌ها و چگونگی دست‌یابی به این مهم، بسیار ضروری است. شهرداران و مدیران شهری همچنین باید از مزایایی که ادغام سیاست‌های شهری در پی دارد آگاه باشند. یک رویکرد چندبخشی به ادغام سیاست‌های شهری مستلزم درک چگونگی هم‌خوانی و هماهنگی بخش‌های مختلف مرتبط با محیط‌زیست خواهد بود.

ابزارهای ادغام محیط‌ زیست در سیاست‌های شهری

در این‌جا به برخی از ابزارهایی را که یک شهر می‌تواند در راستای ادغام مسائل محیط‌زیستی در طراحی و مدیریت شهر از آن‌ها بهره بگیرد، معرفی خواهیم کرد. این ابزارها را می‌توان در چند دسته مختلف تقسیم‌بندی کرد: ابزارهای سیاستی، ابزارهای فرایندی، ابزارهای برنامه‌ریزی و طراحی، و ابزارهای مدیریتی. ابزارهای سیاستی اصول راهنما را در اختیار تصمیم‌گیرندگان شهر می‌گذارند. ابزارهای فرایندی طرق بدیلی برای انجام کار فراهم می‌سازند، گام‌هایی که می‌توان در جهت رسیدن به یک هدف مطلوب طی کرد. ابزارهای برنامه‌ریزی روش‌های متنوعی را در اختیار شهر می‌گذارند که طرح‌های توسعه شهری می‌توانند از طریق آن‌ها ایجاد و اجرا شوند. ابزارهای مدیریتی هم ابزارهایی برای هدایت و کنترل تصمیمات طراحی و برنامه‌ریزی شهری به دست می‌دهند. در این میان ابزارهای محیط‌زیستی بسیاری هستند که با پشتوانه ابزارهای تخصصی به کار بسته می‌شوند و نمونه‌هایی از آن‌ها را در بخش بعدی گزارش آورده‌ایم.

ابزارهای سیاستی:

شهرها ابزارهای سیاستی متنوعی در اختیار دارند. ابزارهایی که می‌توان در چهار دسته طبقه‌بندی‌شان کرد: اطلاعات، داوطلبانه، اقتصادی و تنظیمی.

ابزارهای اطلاعاتی:

ابزارهای اطلاعاتی می‌تواند شامل مشاوره و توصیه نوشتاری، اینترنتی یا رودررو باشد. بعضی شهرها ادارات اطلاعات محیط‌زیستی برپا کرده‌اند تا اطلاعات مربوط به مسائل محیط‌زیستی را در اختیار عموم مردم بگذارند. ابزارهای اطلاعاتی می‌تواند شامل آموزش، تحقیق و توسعه، و کارزارهای افزایش آگاهی باشند. کارزارهای اطلاعاتی در شرایطی که کمبود اطلاعات درباره بهترین شیوه کاهش اثرات محیط‌زیستی خود مانعی بسیار بزرگ بر سر راه تغییر رفتار مردم است، بهترین ابزار هستند. ابزارهای اطلاعاتی دیگر می‌توانند در قالب مکانیزم‌های گردهم‌آیی نمود یابند که در آن‌ها جوامع مختلف شهر می‌توانند از تجارب شهری آگاه شوند، مثل برنامه ”انتقال دستورکار“ که در آلمان اجرا شده است.

ابزارهای داوطلبانه:

ابزارهای داوطلبانه زمانی بهترین ابزار ممکن هستند که مردم انگیزه برای تغییر رفتارشان دارند. صرفاً گرد هم آوردن بازیگران مختلف بازار و کمک کردن به آن‌ها در رسیدن به توافق بر سر اهداف مشترک، یا ارائه طرح و برنامه‌ای به مردم که بتوانند به آن بپیوندند، برای تغییر رفتار محیط‌زیستی کافی خواهد بود. مثلاً، شرکت‌ها شاید در جهت دست‌یابی به استانداردهای مدیریت محیط‌زیست گام بردارند، به این سبب که برای‌شان مزیتی در بازار به ارمغان می‌آورد، یا این‌که از هزینه‌های بیمه‌ای مربوط به محیط‌زیست‌شان یا فشارهای مربوط به مسئولیت‌پذیری محیط‌زیستی‌شان می‌کاهد. مثال‌های ابزارهای داوطلبانه شامل برندینگ یا برچسب‌زنی داوطلبانه محصولات، دستورکارها و استانداردهای داوطلبانه، استانداردهای داوطلبانه مدیریت محیط‌زیست، و توافقات و پیمان‌های داوطلبانه، هستند.

ابزارهای اقتصادی:

ابزارهای اقتصادی در اشکال مختلف متنوعی وجود دارند، اما عموماً از این طریق عمل می‌کنند که مردم را با هزینه‌های محیط‌زیستی‌ای که مردم بر جامعه تحمیل می‌کنند روبه‌رو سازند. ابزارهای اقتصادی می‌تواند شامل جریمه‌یا مالیات بر انتشار آلاینده‌ها یا بعضی محصولات باشد. این ابزارها انگیزه‌ای اقتصادی برای کاهش تولید یا مصرف مواد آسیب‌رسان به محیط‌زیست ایجاد می‌کنند. همچنین می‌توان از طرح‌های بازپرداخت مالیات هم استفاده کرد، که به موجب آن‌ها بسته به میزان بهبود رفتار مالیات‌دهنده در برخورد با محیط‌زیست میزانی از مالیاتی که پرداخته است به او بازگردانده شود. این طرح‌ها مردم را تشویق می‌کنند که کالاهای مصرفی یا بطری‌ها و ظروف خالی را دور نیاندازند. مجوزهای قابل‌فروش را هم می‌شود برای کنترل میزان کل انتشار یک نوع آلودگی یا استفاده از یک منبع خاص به کار گرفت.

ابزارهای اقتصادی همچنین می‌توانند در قالب سوبسیدهای مستقیم برای مخارج عمومی در صورت بهبود رفتار محیط‌زیستی به کار آیند، مثل سوبسیدهای تولید با پیش‌شرط‌های محیط‌زیستی، معافیت‌های مالیاتی، حمایت‌های مالی یا اعتبارات مالیاتی. در نهایت، ابزارهای اقتصادی شامل ابزارهای اجرایی مثل جریمه عدم رعایت مقررات، مسئولیت حقوقی آسیب‌های محیط‌زیستی، و تعهدنامه‌های عملکرد محیط‌زیستی، هم هستند.

ابزارهای تنظیمی:

ابزارهای تنظیمی یا قانونی زمانی به کار می‌آیند که به‌دنبال بهبود عمومی وضعیت عملکرد محیط‌زیستی هستیم، و دیکته کردن این که دقیقاً چه تغییر در رفتاری برای این امر مناسب است به طیف وسیعی از عاملان و در شرایط محیط‌زیستی محلی غیرممکن باشد. ابزارهای تنظیمی زمانی به کار گرفته می‌شوند که سطح بالایی از اطمینان به نتیجه‌بخش بودن اقدامات نیاز هست، یا آن‌جا که اجازه انعطاف‌پذیری چندانی در زمان‌بندی یا ماهیت نتیجه مورد انتظار وجود ندارد. ابزارهای تنظیمی شامل کنترل انتشار آلاینده‌ها، فعالیت‌ها، استفاده از منابع و مواد سمی از طریق ممنوعیت‌ها، مجوزها، تعهدات و گواهینامه‌ها، یا کنترل بر گزینش فن‌آوری‌ها یا استانداردهای عملکرد محیط‌زیستی فن‌آوری‌ها، می‌شوند. ابزارهای تنظیمی همچنین می‌توانند شامل افزایش مسئولیت تولیدکننده، استانداردهای اجباری مدیریت محیط‌زیست، جوازهای محیط‌زیستی اجباری، برچسب‌زنی یا برندینگ اجباری سازگار با محیط‌زیست یا استانداردهای محصولات، آموزش اجباری یا اعطای گواهینامه به عاملان، باشد. تنظیم و وضع مقررات اقتصادی که مشوق بازارهای رقابتی هستند نیز می‌توانند تأثیر محیط‌زیستی به‌سزایی برجای بگذارند. مثلاً، نباید با وضع مقررات شرکت‌های خدماتی را از سرمایه‌گذاری‌های محیط‌زیستی منصرف و دلسرد کرد.

اغلب یک ابزار به‌تنهایی کاری از پیش نمی‌برد. ترکیبی از انواع مختلف ابزارها را می‌توان در کنار هم به کار بست تا به یک نتیجه مطلوب در رابطه با محیط‌زیست دست یافت. بعضی عناصر این بسته ترکیبی از ابزارها شاید در بلندمدت اثرشان را برجای بگذارند، و عناصر دیگر اثر کوتاه‌مدت داشته باشند. ترکیب ابزارها در یک بسته کاربردی می‌تواند در طول زمان ادامه یابد و با تغییر شرایط این ترکیب هم تغییر و اصلاح شود.

ابزارهای فرایندی:

فرایندهای طراحی و برنامه‌ریزی شهری اشکال و قالب‌های گوناگونی به خود گرفته‌اند، از فرایند بالا به پایین و متمرکز گرفته تا فرایندهای به‌شدت مشارکتی. امروزه، پندار عمومی بر این است که افزایش سطح مشارکت طرف‌های ذی‌نفع در فرایند برنامه‌ریزی به تمرکز بیش‌تر، تناسب بالاتر و بهبود اجرای استراتژی‌های طراحی و برنامه‌ریزی شهری می‌انجامد. فرایند برنامه‌ریزی شهری را می‌توان برای ایجاد اتفاق نظر عمومی به کار گرفت، و از طریق آن همکاری افقی و مشارکت بیش‌تر به‌وجود آورد. همچنین از این فرایندها می‌توان برای اولویت‌بندی مسائل پیش رو و ترسیم یک بینش یا نقشه راه برای آینده مدد گرفت، که نقطه آغاز بسیار کارآمدی است برای ادغام مسائل محیط‌زیستی در فرایند برنامه‌ریزی شهری.

بینش‌سازی:

یکی از مهم‌ترین ابزارهای فرایندی کنفرانس‌های بینش‌سازی هستند. هدف برگزاری یک کنفرانس بینش‌سازی این است که همه گروه‌های ذی‌نفع را گرد هم آورد تا یک بینش کلی در سطح شهر پدید آورند. این کنفرانس‌ها بر این نظریه استوار هستند که افراد مختلف با پس‌زمینه‌ها، دانشف منافع و مسئولیت‌های متفاوت، با همکاری با یک‌دیگر در یک دوره متمرکز، می‌توانند دیدگاهی کل‌نگرانه به مسائل بیابند، دغدغه‌های‌شان را که درهم‌تنیده‌اند بشناسند، و انگاره‌ای مشترک از آینده شهرشان به دست آورند. مزایای دیگر برگزاری یک کنفرانس بینش‌سازی این‌ها هستند: آگاهی افزایش می‌یابد، مردم انگیزه مشارکت پیدا می‌کنند، یک حس هویت جمعی در شهر پرورش می‌یابد، دیدگاه همه ارزشمند می‌شود، مشارکتی پدید می‌آید که می‌تواند در اجرای برنامه‌ها و استراتژی‌ها به کار آید، و پایه‌ای برای حل مشکلات و اختلافات ساخته می‌شود.

کنفرانس‌های بینش‌سازی معمولاً به یک یا دو مدیر جلسه باتجربه و متخصص نیاز دارند، که معمولاً یک سازمان یا نهاد خارج از کنفرانس آن‌ها را استخدام می‌کند و به کار مدیریت بحث‌ها می‌گمارد. می‌شود از مشارکت‌کنندگان هم خواست که سطحی از مسئولیت را برعهده بگیرند و نقش‌هایی مثل رهبر بحث، مسئول مدیریت زمان، ثبت‌کننده و گزارش‌گر را ایفا کنند.

ابزارهای برنامه‌ریزی:

ابزارهای فرایندی و ابزارهای طراحی و برنامه‌ریزی ذاتاً با هم مرتبط هستند، بدین صورت که ابزارهای تخصصی طراحی و برنامه‌ریزی اغلب پشتیبان اصلی ابزارهای فرایندی می‌شوند. این ابزارها شامل موارد زیر هستند:

پروفایل‌های محیط‌زیستی:

پروفایل محیط‌زیستی یک ابزار برنامه‌ریزی شهری است که بر محیط‌زیست متمرکز است و در جهت ایجاد یک درک مشترک از نحوه کارکرد بخش‌های مختلف اقتصادی یک شهر و ارتباط‌شان با محیط‌زیست، با تکیه بر منابع و خطرات محیط‌زیستی، عمل می‌کند؛ پروفایل محیط‌زیستی همچنین اطلاعاتی درباره چارچوب نهادی نظام مدیریت یک شهر فراهم می‌سازد؛ و به شناسایی و بسیج طرف‌های ذی‌نفع در جهت دست‌یابی به منافع توسعه و حفظ محیط‌زیست کمک می‌کند.

پروفایل محیط‌زیستی را معمولاً سریعاً از داده‌ها و اطلاعات موجود تهیه می‌کنند، و نه از طریق تحقیقات زمان‌بر و هزینه‌بر. از این رو، این ابزار نوعی ارزیابی سریع محیط‌زیست شهری است. پروفایل محیط‌زیستی به طرف‌های ذی‌نفع کمک می‌کند که در فرایند تصمیم‌گیری‌های شهری مشارکت کنند، و در دسترس عموم قرار دارد. و معمولاً آن را به زبانی ساده می‌نویسند و از به کار بردن زبان تخصصی خودداری می‌کنند.

تحلیل SWOT

تحلیل SWOT، یا ”قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها، تهدیدها“ ارزیابی نقاط قوت و ضعف داخلی

(آن‌ها که در حیطه مدیریت و اختیار مدیران شهری هستند) و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی (خارج از حوزه استحفاظی و بنابراین بیرون از کنترل مدیران شهر) است. عوامل داخلی این تحلیل می‌تواند شامل این موارد باشد:

•        استراتژی کنونی شهرداری یا یکی از ادارات آن؛

•        اتفاق‌نظر بر سر سیاست‌ها در شورای شهر؛

•        توانایی و ظرفیت مدیریت شهر در اجرای سیاست‌ها؛ و،

•        سطح سرمایه‌گذاری مستقل و میزان احتیاط و خرد محلی در انجام اقدامات لازم.

عوامل خارجی هم می‌توانند این موارد را در بر بگیرند:

•        محدودیت منابع، مثل دسترسی به انرژی با قیمت مناسب؛

•        نیروهایی مثل موازنه سیاسی قدرت در سطح استانی یا ملی؛

•        ترتیبات نهادی یا فعالیت‌های خصوصی خارج از حیطه کنترل مدیران شهر؛

•        حمایت یا مخالفت مردمی؛ و،

•        الزامات حقوقی.

ابزارهای مدیریتی:

ابزارهای مدیریتی برای هدایت و اداره تصمیمات طراحی و برنامه‌ریزی شهری به کار می‌آیند. دو دسته کلی از این ابزارها، تکنیک‌های بودجه‌بندی محیط‌زیستی، و تکنیک‌های مدیریت کیفیت محیط‌زیست هستند.

بودجه‌ها و ممیزی‌های محیط‌زیستی:

بودجه محیط‌زیستی بر شاخص‌های محیط‌زیستی‌ای استوار است که به‌صورت فیزیکی و کمی اندازه‌گیری می‌شوند. این بودجه در پی آن نیست که ارزشی پولی برای منابع طبیعی یا کالاهای محیط‌زیستی بگذارد. چرخه بودجه‌بندی محیط‌زیستی به موازت چرخه بودجه‌بندی مالی پیش می‌رود، چرخه‌ای که مردم، تصمیم‌گیرندگان و مدیران ارشد با آن آشنا هستند. بودجه‌بندی محیط‌زیستی در پی آن است که با استفاده از ابزارهای بودجه‌بندی محیط‌زیستی منابع طبیعی را همان‌طور کارآمد و بهینه مدیریت کند که منابع مالی و پول مدیریت می‌شود.

بودجه‌بندی محیط‌زیستی شانه‌به‌شانه ممیزی محیط‌زیستی پیش می‌رود. پیش‌تر شرکت‌ها از این روش برای دست‌یابی به اهداف مدیریت محط‌زیستی خودشان بهره می‌گرفتند. اما چندی است که متخصصان حوزه ممیزی محیط‌زیست می‌گویند این دو باید مکمل هم باشند. بدون ممیزی، پتانسیل بهبود مدام مورد غفلت قرار می‌گیرد؛ بدون بودجه‌های محیط‌زیستی، مقامات محلی از تصمیم‌گیری سیاسی غفلت می‌کنند.

ابزارهای دیگر:

ابزارهای مدیریت محیط‌زیستی دیگری هم وجود دارند، از جمله: سازوکارهای کاهش هزینه (مثلاً در مورد حمل‌ونقل شهری،) مدیریت سودمند محیط‌زیست (PREMA) مدیریت سودمند شهری (PRUMA) ممیزی‌های تولید پاک‌تر (مقررات حقوقی،) نظارت محیط‌زیستی، نظام‌های نظارت و میانجی‌گری ضربتی (مدیریت اختلافات).

منبع: ویژه‌نامه جامعه‌شناسی راه ابریشم (خرداد و تیر ۹۴)

نظر شما