شناسهٔ خبر: 17172 - سرویس استان‌ها
نسخه قابل چاپ

ارتقای‌کیفیت شهرنشینی در گفت وگو با مدیرکل راه شهرسازی یزد:

بازآفرینی‌شهری رسیدن به مفهوم ایران‌شهری است/ ایران‌شهر واقعی ما را به وحدت می‌رساند/حفظ هویت‌شهری با مردم و در کنار آنها بودن است

محمد رضا نقصان محمدی معروف است به کسی که به موضوعات اجرایی بیشتر از مباحث تئوریک اهمیت می‌دهد. معتقد است اگر‌ چه نظریه‌ها موجب بستر‌سازی می شوند اما در نهایت باید به مرحله اجرا برسند. "محمدرضا نقصان محمدی"، مدیرکل جدید راه وشهرسازی یزد با این هدف از دانشگاه به اداره‌کل راه وشهرسازی یزد آمد تا علم و عمل را در پروژه‌های شهری استان یزد به‌هم گره‌ بزند. وی دکترای معماری و طراحی‌شهری از انگلستان است و درکارنامه‌اش ۲۳ سال سابقه تدریس و فعالیت آموزشی در دانشگاه‌های یزد به‌چشم می‌خورد.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه وشهرسازی محور گفت وگوی ما با "محمدرضا نقصان‌ محمدی" از شهر یزد و چگونگی اجرای مفهوم ایران‌شهری و ارتقای کیفیت شهرشینی در این استان شروع شد و  دست‌آخر به ضرورت مشارکت مردم در اجرای پروژه‌های عمرانی و شهری یزد رسید.

استان یزد برای بسیاری نماد‌شهری آرام توام با آسایش است. معماری و نوع بناهای تاریخی شهر نیز دلیلی براین ادعا است. اما رشد رو افزون شهرنشینی گریبان‌ یزد را نیز گرفته‌است. برای آنکه این استان همچنان سنبلی از آرامش در شهرهای ایران باشد چه برنامه‌هایی در حوزه راه و شهرسازی یزد در دستور کار دارید؟

پیش از پاسخ به این پرسش‌، درباره رشد شهرنشینی باید بگویم این اتفاق تنها منحصر به ایران نیست.بلکه روندی جهانی است. در سال ۱۳۳۵ حدود ۳۱ درصد جمعیت ایران در شهرها زندگی می‌کردند. اما  این رقم  اکنون به حدود ۸۱ درصد رسیده‌است. تبدیل سکونتگاه‌های روستایی به شهر و مهاجرت روستاییان به شهرها از جمله عوامل افزایش شهرنشینی در ایران است که شهر یزد هم از این اتفاق بی نصیب نمانده‌است. در کنار اینها عوامل دیگری از جمله عامل اقتصادی را باید افزود. اما موضوع بحث؛ به اعتقاد من یزد همیشه سنبل آرامش و آسایش بوده و هست. مردمان یزد همیشه تلاش کرده‌اند تا محدودیت‌ها را به امکان تبدیل کرده و فضاهایی را که می‌خواهند در آن زندگی کنند،خودشان خلق کنند. اگر چه  در چند سال اخیر  با افزایش ساخت وسازها این آرامش کمی بهم خورده‌است اما  با تعامل و ایجاد ارتباط بیشتر با نهادها و سازما‌ن‌های مسئول از جمله شهرداری‌، میراث فرهنگی ،استانداری و... می توان هویت تاریخی و اصلی شهر را همچنان زنده نگاه‌داشت. زیرا شهر یزد با داشتن این همه میراث فرهنگی به عنوان یک سرمایه ملی مطرح است.

باید بتوانیم در یزد یک پروژه منسجم مرتبط بین این دستگاه‌ها برقرار کنیم که همنوایی آنها منجر به ادامه آرامش مردم شود. در طرح جامع تفصیلی یزد نیز  این موضوع مطرح شده‌است. در طرح‌های تفضیلی برقراری آرامش در شهرها باتوجه به قوانین و مقررات به وفور آمده‌است.هر چند معتقدم قوانین و مقررات هم هنر اجرا می خواهد یعنی صرف اجرای قوانین کافی نیست بلکه باید هنر اجرا هم داشته‌باشیم.  تعامل با مردم و ایجاد محیطی که مردم هم بتوانند در برنامه‌هایش  مشارکت کنند یکی از این هنرها است که  اجرای آن از اهداف ما در اداره‌کل راه و شهرسازی یزد و البته وزارتخانه نیز هست .شفاف‌سازی درباره چگونگی روند اجرایی پروژه‌های شهری‌ از دیگر موارد این هنر است. شفاف‌سازی هم موقعی صورت می‌گیرد که ما توامان بتوانیم نظرات مردم را هم در این‌باره دخالت دهیم ؛در این صورت است که  کم‌کم می‌توان شهری آرام در عین حال پویا  و فعال داشت و آرامشی که در گذشته داشتیم را بتوانیم ادامه دهیم. به نوعی باید مشق باهم بودن را تمرین کنیم .اگر هرکس بخواهد کار خودش را انجام دهد و لذت باهم بودن را تجربه نکند ضرر و زیان آن در طرح‌های عمرانی و توسعه شهری نمایان می شود.

ببینید در حال‌‌ حاضر یکی از مشکلات شهر یزد توسعه غیر اصولی و علمی بیش از حد شهرهای استان یزد است. همانطور که می دانید تراکم جمعیتی در شهر یزد بسیار پایین است.  تقریبا زیر ۴۰ نفر در هکتار است. در یک محیط شهری که تراکم پایینی هم داشته باشد، همان زمین‌های خالی هم آرامش را از مردمانش می‌گیرد. در استان یزد یک میلیون جمعیت با ۱۱ شهرستان داریم که در شهرستان ها هم همین وضعیت است. به نظرم  اگر بتوانیم این ارتباط  و هم‌نشینی را در دیگر شهرهای استان هم برقرار کنیم نتیجه بهتری در طراحی توسعه شهری می‌توانیم بگیریم. البته برخی از این طرح‌های توسعه شهری نیاز به بازنگری دارد در برخی دیگر  طراحی توسعه شهری تمام شده  و  در مرحله  اجرایی هستند،که باید آنها  را برای دیگر شهرها هدف قرار دهیم و در بعضی از این شهرها نیز طرح جامع تفصیلی تصویب شده ....

چند نمونه از این شهرها را می توانید مثال بزنید که این طراحی‌ها در آنها شروع و یا تمام شده‌است؟

بله، مثلا طرح توسعه شهری مهریز ،مروست،احمدآباد، میبد و اردکان و...که طرح جامع در همه این شهرها تصویب شده است. به نظر می‌رسد  اگر بتوانیم حاصل این تعاملات را در طرح‌های توسعه‌شهری ببینیم و  برای مردم روشن کنیم که براساس آن زندگی خود را پی بگیرند به طوری که بتوانند بدون دغدغه، زندگی اجتماعی و اقتصادی  خود را  داشته باشند، می توانیم ادعا کنیم که شهری با اقتصاد پویا  توام با آرامش را برای همشهریان‌مان بوجود آورده‌ایم.

بنابراین شهرها را بصورت کمی دیدن نمی‌تواند آرامش را به ساکنان آن برگرداند و اگر بخواهیم این موضوع را به مفهوم ایران‌شهری ارتباط دهیم می‌توانیم نتیجه بگیریم ایران‌شهر،شهری است که در آن کیفیت شهرنشینی حرف اول را می‌زند شهری که در شأن مردم ایران است. به نظر شما چطور می‌توان مفهوم واقعی ایرانشهری را در محدوده اختیارات شما یعنی شهر یزد اجرایی کرد؟

  بله موافقم؛به نظرم تنها با بازآفرینی شهری و دوباره نگاه کردن به مجموعه‌ شهری می‌توان به این موضوع دست‌یافت. نپرداختن به موضوعات کلی و تاکید بر مقیاس‌های خرد‌تر شهری که محلات شهری یکی از آنهاست ،می‌تواند به ارتقای کیفی شهر‌ها کمک کند.رسیدن به مفهوم واقعی ایران‌شهر می‌تواند شهرهای ما را به وحدت برساند و به آن هویت ببخشد. در چندسال اخیر شهرها تقریبا همه دارند یکی می‌شوند. در حالی که هویت اصلی آنها با یکدیگر متفاوت است. هر شهری برای خودش داشته هایی دارد که در مرحله اول اگر بتوانیم این داشته‌ها را به طرح‌های توسعه شهری پیوند بزنیم بسیار کمک کننده  است. ایران‌شهر مفهوم و مضمونی است که می‌تواند گذشته و تاریخ ما را با امروز در یک‌جا جمع کند.تعبیری که از ایرانشهر دارم یک شرکت تعاونی است با تمام داشته ها و آورده‌هایش. ایران‌شهر در هرجایی از ایران با جای دیگر آن متفاوت است و اصلا همین تفاوت بین شهر‌ها ست که در ایرانشهری معنا پیدا می کند.ایرانشهر در هر کجای ایران ‌مشخصه‌های مخصوص به خود را دارد. در  استان یزد یک جور است  در تهران جور دیگر و ...البته در نهایت می بینیم که این شهرها  تا چه اندازه در ریشه به هم شبیه هستند.با این تفاوت که در هرشهری  مشخصه ای است که در شهر دیگر نیست. یک چیزهایی  فقط  متخص شهر یزد  است یا مختص شهر اصفهان یا دیگر شهرها... بنابراین دانستن این تفاوت‌ها لایه دوم رسیدن به مفهوم ایرانشهری است.

همین لایه دوم است که می تواند ایرانشهر را معنا ببخشد. لایه سوم لایه ای است که به شهرها نگاه محله محور دارد در قدیم هر محله ای در شهر برای  خودش هویت خاصی داشت و  با محله دیگر  متفاوت بود. وقتی به گذشته یزد نگاه می کنیم خانه هایی را می‌بینیم که همه حیاط‌‌دار بودند با اتاق‌هایی در اطرافش. ولی هیچ خانه‌ای را نمی‌بینیم که با خانه دیگر  یکسان و مشابه باشد. بنابراین در شهر ها  با چندین سطح روبرو می‌شویم که هر کدام می‌تواند ایرانشهر را تعریف کند.با این نگاه ایران‌شهر را می توان در مقیاس ملی مطرح کرد زیرا در ایرانشهر از مقیاس خرد شهری یعنی مسکن‌ صحبت می‌شود تا درباره محله که در درون شهر است و دست آخر نیز درباره‌خود شهرها. اما متاسفانه در بسیاری از طرح‌های توسعه شهری ،شهرها بطور یکسان دیده‌ شده‌اند، بدین شکل که مثلا طرحی که در یزد‌ قرار است اجرایی شود همان طرح ‌با اندکی اختلاف در جای دیگر هم دیده می‌شود. این یکی از  ضربه‌هایی است که به شهرها زده می شود، البته اصلاح آن هم کار آسانی نیست  و ادعا ندارم که می شود سریع به نتیجه رسید  زیرا این اتفاق از چندین سال پیش افتاده‌است. ولی  باور دارم بازآفرینی‌شهری که از دو سال اخیر در  دستور کار وزارتخانه است،در رسیدن به مفهوم واقعی ایران‌شهر بسیار راهگشاست. در مجموع باید گفت ایران‌شهری ملاتی است که باید در بین خیلی از پروژه‌ها وارد شود. از پروژه‌های پایین دست‌گرفته تا در طرح‌های توسعه شهری و  آمایش سرزمین ؛ بدیهی است که  رسیدن به این مقصود نیز تنها با گفت وگو و برگزاری نشست‌های تخصصی و همکاری همه نهادهای مسئول شدنی است.

آقای دکتر همانطور که گفتید بسیاری از شهرهای ما هویت شهری خود را از دست داده‌اند .این موضوع تنها مربوط به یزد ویا امروز ودیروز نیست ،از مدتها پیش این تغییرات در شهرهای ما در حال شکل گرفتن است. حال پرسش اینجاست که چگونه می توان حریم شهرها را حفظ کرد و شرایط رابه قبل تغییرات برگرداند؟

ادعا نمی‌کنم یک شبه بتوان مشکل را حل کرد.اما باز تکرارمی‌کنم گفت وگو و خرد جمعی تنها راه چاره است. راه برگشت همان راه رفت است. حوزه وزات‌ راه وشهرسازی ارتباط مستقیمی با بحث‌های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی دارد. به نظرم اجرای طرح مسکن اجتماعی یکی از این راهکارهاست. با دوباره تعریف بعضی از پروژه‌ها فرصت خوبی است تا بتوانیم به الگوهای مناسب برسیم. درباره حوزه تحت مسئولیت خودم نیز باید بگویم  ساماندهی،حفاظت و نگهداری املاک و  زمین های دولتی یکی از برنامه‌هایی است  که در آینده مصمم به انجام آن هستم . یزد استان گسترده‌ای است بنابراین باید بتوانیم  به عنوان مرجعی که مسئولیت حفظ و نگهداری حریم شهرها را بر گردن دارد اطلاعات درستی از زمین و مسکن داشته باشیم تا بتوانیم این سرمایه مهم را کنترل کنیم. در حوزه فنی هم  باید تلاش بیشتری کنیم بخصوص نظارت خود را بسوی  ساختمان‌های دولتی سوق دهیم. البته با توجه به مشکلات اقتصادی و کمبود اعتبارات و بودجه باید  آرام‌تر حرکت کنیم. در حوزه نظام مهندسی هم باید بستری فراهم کنیم تا مهندسان ما با حفظ و ارتقای جایگاه مهندسی‌شان بتوانند خدمات بهتری در اختیار مردم قرار دهند و ساختمان‌های مقاوم‌تری بسازند.

مایلم درباره تلاش مسئولان استان برای ثبت‌جمعی بافت تاریخی یزد در یونسکو  بدانم. این روزها درباره این موضوع زیاد صحبت می شود ...

بله همین طور است. در حال حاضر موضوعی که در استان مطرح است و همگان به صورت جمعی بر روی آن کار می کنند ثبت جمعی بافت تاریخی یزد است.  مدارکش نیز به یونسکو ارسال شده که امیدوارم تا چند سال آینده بتوانیم پاسخ مثبتی بگیریم. دوستان ما در نهادهای مختلف نیز سخت در تکاپو هستند. این موضوع تلاش و کار زیادی می خواهد زیرا فکر می‌کنم بافت های تاریخی ما صرفا خشت و گل نیستند  بلکه این آثار  پر از خاطرات  ایرانی-  اسلامی است که از نیاکان‌مان  به ما ارث رسید‌ه‌است. گذشته ای که  نمادی از فرهنگ بالای این آب وخاک  است و باید سرمشقی برای زندگی امروز مان باشد. البته منظورم  تکرار گذشته نیست کنیم چون طبیعتا باید با تغییر و تداوم زندگی را به جلو برد و این جزو رسم و رسومات زندگی یک مسلمان است که امروزش با دیروز متفاوت باشد و این تفاوت همراه با تداوم است. بافت های تاریخی یزد هم بدین شکل است.

خیلی از حرکت هایی که پیشینان‌مان  انجام دادند را در دل خود دارد که بخش بسیاری از آن  هویت ما را شکل می دهد. مسئله تنها نگهداری خشت و گل نیست بلکه هدف این است که چگونه پیشینیان ما توانستد با این حداقل ها حداکثرها ر ا خلق کنند. با این مواد و مصالحی که فراوان و کم مقاومتند و بی ارزش  است توانستند فضایی را خلق کنند که بسیار با ارزش است و امروزه ما برعکس هستیم. مواد و مصالح بسیار با ارزش  را در کنارخود داریم اما سوء استفاده می کنیم آنچه  خلق می کنیم خیلی باارزش نیست. یکی دیگر از ویژگی‌های بافت‌های تاریخی یزد که امروز می شود از آن ایده گرفت بروز بیرونی حداقلی ماست. این بافت‌های تاریخی خیلی خودنمایی خاصی نداشتند مگر در بناهای خاصی مانند مسجد،اما امروزه بروز بیرونی حداکثری را داریم ولی در داخل حداقل هاست. این است که فکر می‌کنم اگر بتوانیم با حفظ و حراست از بافت های تاریخی و با تاکید براینکه بناهایی را که داریم طوری مرمت کنیم  و یا بنای جدیدی بسازیم که زندگی در آن جریان داشته باشد و صرفا به عنوان موزه به آن نگاه نشود، خود به خود از بافت‌های تاریخی‌مان حفاظت کرده‌ایم.چون معمولا خانه ای که خالی از سکنه است زود تخریب می شود ولی اگر کسی زندگی کند می تواند حفظش کند که این خودش مشارکت مردم است.

 و پرسش آخر؛ برای حفظ ونگهداری بافت‌های تاریخی چقدر برای مشارکت‌های مردمی ارزش قائلید؟

هدف،کار کردن برای مردم است.طبیعی است حضور مردم صرفا اقتصادی نمی تواند باشد.حضور مردم،حضور فکر و اندیشه هایشان هم هست. طریقه ای که بشود این فکر و اندیشه را  منتقل کرد باید در برنامه‌ریزی‌های مان باشد. مردم اگر اطلاع داشته باشند از کارهایی که ما انجام می دهیم به سمت ما می آیند و نظراتشان را می گویند ولی اگر اطلاع نداشته باشند که ما چه کار می کنیم به سمت ما نمی آیند. در پرسش قبلی‌تان هم گفتم تعامل بامردم و ایجاد فضایی که مردم بتوانند در برنامه‌هایش نقش داشته باشند باید معیار و هدف ما باشد.یکی از کارهای دیگری  که باید با رعایت مقررات اتفاق بیفتد شفاف‌سازی اطلاعاتی است که در اختیار داریم. از دادن قول‌های بزرگ که نتوان عملی کرد هم باید پرهیز شود. هر چقدر بتوانیم بستری فراهم کنیم که مردم در بافت‌های شهری به‌صورت عام  و در بافت‌های قدیمی به‌طور خاص مشارکت کنند و به آنها رجوع کنندطوری که احساس کنند ما برای آنها ارزش قائل هستیم خود‌بخود این بافت‌ها حفظ می شود.در گذشته هم اینگونه بود که مردم خودشان از این بناها حفاظت می‌کردند باید در کنار مردم و با آنها بود./

گفت وگو :محسن احمدی

نظر شما