به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی٬ بیتردید حل معضل آلودگی کلانشهرها و ساماندهی حمل و نقل و ترافیک آنها و بهبود اوضاع شهری پیش از آنکه مستلزم ابداع و اختراعی از سوی سیاستگذاران و تصمیمگیران عرصه مدیریت شهری باشد، مستلزم بررسی و مطالعه عمیق راهحلهای اتخاذشده در کشورهای توسعه یافته است چراکه آنها توانستهاند بر این معضل فائق آیند بنابراین با استفاده از تجربیات کشورهای توسعه یافته و بومیسازی این تجربیات با شرایط کشور بهجای ارائه راهحلهای سلیقهای و غیر علمی، میتوان راهکاری اثر بخش تدوین کرد.
این روزها از سوی شهردار تهران مسئلهای تحت عنوان خروج ایستگاه راهآهن از تهران مطرح شده که به قول سعید محمدزاده معاون فنی و زیربنایی شرکت راهآهن این ایده با هر دلیل و برهانی در هیچ یک از شهرهای دنیا اعم از آسیای شرقی٬ اروپا٬ آفریقا و آمریکای جنوبی پیاده نشده بنابراین موضوعی کاملا رد شده است.
امروزه مبنای توسعه شهری در کشورهای توسعه یافته ریل است و در واقع برای ایجاد یک شهر جدید ابتدا ریلگذاری انجام میشود و بعد ساخت و ساز مسکن یا آنکهک هر دوی این کارها همزمان صورت میگیرد.
برخی کلانشهرها مثل لندن روزی شرایط تهران را تجربه کردهاند و از آن پس تصمیم به تغییر مدل شهرسازی خود گرفتند؛ در زمستان سال ۱۹۵۲ میلادی افراد بسیاری در کلانشهر لندن بر اثر وارونگی و آلودگی هوا جان باختند و از آن روز مدیران شهری و ریلی لندن تصمیم جدی به تغییر مدل شهرساز خود گرفتند به طوریکه لندن امروز دارای ۱۰ ایستگاه راهآهن برونشهری در داخل شهر است بنابراین اگر به بهانه آلودگی موضوع خروج ایستگاه راهآهن از تهران مطرح میشود٬ باید گفت برای رفع آلودگی هوا نه تنها نباید اقدامی برای حذف یا جابهجایی ایستگاه از درون شهر به برون شهر کرد بلکه باید ایستگاهها تقویت و اضافه نیز شوند تا مسافران با این نوع از حمل و نقل که یکی از پاکترین مدهای حمل و نقلی به شمار میآید جابهجا شوند.
شاید عنوان شود که بهتر است بهجای ورود راهآهن به درون شهرها مترو حملونقل حومهای را انجام دهد که این ایده زیر سئوال است چراکه با نگاهی به تجربه و عملکرد کشورهای دنیا درمییابیم که آنها از مدلی از حمل و نقل ریلی به نام حمل و نقل حومه بهرهمندند که چنین خدمات حمل و نقلی را انجام میدهد و پلی بین حمل و نقل برونشهری و درونشهری است؛ علاوه بر اینکه کشیدن مترو به بیرون شهر صرفه اقتصادی ندارد و هزینههای بسیار نامتعارفی را برای دستگاه متولی به دنبال دارد در حالیکه هزینههای قطار حومهای بسیار کمتر از مترو است.
نکته دیگری که در نقد پیشنهاد خروج راهآهن از شهر میتوان اشاره کرد مسئله بهبود فضای توسعه پایدارشهرها است در این نگاه نیز سفر مطلوب در راستای توسعه پایدارشهرها، سفری است که به صورت پیاده یا با دوچرخه و ریل انجام شود. سایر انواع سفر در کلان شهرها (به ویژه سفر با خودروی شخصی) سفر نامطلوب قلمداد میشوند. حتی سفرهایی که با اتوبوس یا تاکسی انجام میشوند، اگرچه بهتر از سفر باخودروی شخصی هستند، ولیکن از انواع سفر پیاده، دوچرخه و سفر ریلی بهدلیل تولید آلایندگی و سایر ملاحظات، اولویت کمتری دارند.
با همین منطق است که مطالعات در کشورهای پیشرفته نشان میدهد که فرودگاهها در حاشیه و بیرون شهر و ایستگاههای راهآهن و ترمینالهای اتوبوسرانی در دل شهر قرار دارند و در بسیاری از شهرهای پیشرفته سعی شده است این ترمینالها به مراکز شهر و محلهای پرتردد نزدیک تا دسترسی مردم به این مد حمل و نقلی راحتتر شود.
حال این سوال مطرح میشود که طرح پیشنهاد خروج ایستگاه راهآهن از شهر تهران با کدام تجربه امروز و حتی دیروز دنیا سازگار است؟/
نظر شما