شناسهٔ خبر: 30319 - سرویس جاده‌ای
نسخه قابل چاپ

گزارشی از گله‌مندی مردم نسبت به تخلفات رانندگی در جاده‌ها؛

آقای پلیس کجایی؟

نوروز- پلیس راه اگر بخواهم یک روز نوع مرگم را پیش‌بینی کنم قطعاً اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد مردن در یک تصادف رانندگی است پلیس باید در بزرگراه‌ها و گذرگاه‌های اصلی از شب تا صبح هم حضور فعالی داشته باشه. حضور شما در روز و ترافیك‌های طولانی و فقط با دید جریمه‌كردن خاطیان زیاد هم مثمر ثمر نیست.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، میلیون‌ها کشته‌اش را بگذاریم کنار؛ قربانیانش، یتیم‌هایش، قطع نخاعی‌ها و افلیج‌هایش یک‌طرف، آنچه بی‌درمان مانده است یک‌طرف دیگر. اعصاب خرد و له‌شده‌مان در وسط خیابان را می‌گویم، وحشتی که به جانمان می‌افتد تا از مبدأ به مقصد برسیم. چرا؟ چون بدون اغراق روزی چند بار باید فرمان خـودرومان را بچرخانیم، خودمان را کج‌وراست کنیم، دادمان را از گلو دربیاوریم تا راننده‌های بی‌احتیاطی را که تعدادشان هم کم نیست، دور بزنیم.

برداشت اول

در هر تصادفی یک راننده مقصر است و یک راننده بی‌تقصیر؛ اما شاید بی‌تقصیرترین قربانیان چند سال اخیر ٦ راننده‌ای بودند که شامگاه چهارم بهمن‌ماه سال ٩٢ در مسیر غرب به شرق بزرگراه حکیم در حال حرکت بودند. راننده‌هایی که نمی‌دانستند آن سمت بزرگراه راننده‌های کورس‌باز چه سرنوشت تلخی را برایشان رقم می‌زنند. پژو ٢٠٦های آن سمت اتوبان یعنی مسیر شرق به غرب کورس گذاشته بودند، چراغ‌هایشان را حواله خودروهای لاین سرعت می‌کردند تا بالاخره یک راننده روی آن‌یکی را کم کند؛ اما در کسری از ثانیه کوبیده شدند به یکدیگر و بعدش هم پرواز کردند به سمت لاین مخالف اتوبان. همان‌جایی که ٦  راننده خودرو پشت‌به‌پشت هم حرکت می‌کردند و هرگز  تصور نمی‌کردند مرگ در تصادف از آسمان کوبیده شود به سرشان. در این حادثه ٣ نفر از سرنشینان خودروهای کورس‌باز و راننده پرایدی که در لاین مخالف در حال حرکت بود، کشته و ٨ نفر دیگر زخمی شدند.

برداشت دوم

«حتماً که نباید می‌کوبید به ماشین، همین‌که از سمت راست لایی کشید و رفت، کوبیده شدیم به داشبورد.» این‌ها را نه لیلا می‌گوید، نه شیرین، نه سینا و بهزاد یا هر شهروند دیگری که می‌توانست مخاطب خاص این گزارش باشد. این‌ها تخیل‌های واقع‌بینانه سرنشینان خودروهایی است که قربانی ماشین‌هایی می‌شوند که رانندگانش خیابان را با پیست اتومبیلرانی اشتباه گرفته‌اند.

این فرمان چرخاندن‌ها کار روزمره همه راننده‌هاست. روزی چند بار تنشان می‌لرزد و «یا ابوالفضل» را صدا می‌زنند و فرمان خودروشان را می‌چرخانند که از مهلکه تصادف بگریزند. درست مثل ماشین بازی‌های کامپیوتری، برخی راننده‌ها هم با پدال گاز و فرمان خودروشان بازی می‌کنند. در شلوغی خیابان و اتوبان، کوچه‌ و پس‌کوچه‌ها فرقی نمی‌کند. خودروهای لایی‌باز هر روز از کنار همه ما ویراژ می‌دهند و رد می‌شوند و ما دیگر نه‌تنها چشم‌هایمان به دیدنشان عادت کرده، بلکه راننده‌های حرفه‌ای و کاربلدی شده‌ایم و خوب یاد گرفته‌ایم چطور فرمان را بچرخانیم که تصادفی رخ ندهد.

«اگر بخواهم یک روز نوع مرگم را پیش‌بینی کنم قطعاً اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد مردن در یک تصادف رانندگی است.» این‌ها را امیررضا که پشت ترافیک خودروهای خیابانی در غرب تهران گیر افتاده به «شهروند» می‌گوید: «از یک‌ساعتی به بعد انگار بذر مرگ در شهر پاشیده‌اند. کافی است یک‌لحظه از فرمان خودروات غافلشی، یک ثانیه چشم از آینه‌های بغل برداری تا ببینی چطور قربانی راننده‌های پرخطر میشی. اگر کار واجبی نداشته باشم ترجیح می‌دهم از ساعت ١١ شب به بعد اگر کار مهمی نداشته باشم از خانه بیرون نروم، چون وقتی خیابان‌ها خلوت‌تر میشِ، ماشین‌ها هم سرعتشان بیشتر میشِ و خطر تصادف با اون‌ها بالاتر میره».

این جواب امیررضا موافقان زیادی دارد، راننده‌هایی که ترس از رانندگی در خیابان‌هایی که  ارابه‌های آهنینش بی‌رحمانه در آن می‌تازند، در وجودشان جا خوش کرده است. فرزاد یکی دیگر از راننده‌هایی که هنوز مهر گواهینامه‌اش خوش نشده پشت فرمان نشسته، می‌گوید: «من خودم توی رانندگی سرعتم زیاده ولی خب من از بچگی پشت فرمون می‌نشستم و خیلی به رانندگی تسلط دارم.» این ادعایی که فرزاد دارد، ادعایی است که اگر از تک‌تک راننده‌ها بپرسید تقریباً به یک جواب واحد می‌رسید. بیشتر راننده‌ها خودشان را حرفه‌ای می‌دانند، فکر می‌کنند در برابر حادثه می‌توانند بایستند یا از آن فرار کنند.

اگر سرسپرده رانندگی در شهر باشید و هرروز چند نفر راننده بی‌احتیاط به تورتان خورده باشد، قطعاً شما هم با بخشی از مکالمات روزمره رانندگانی که از رانندگان پرخطر می‌ترسند، موافق خواهید بود. بخشی از مردم واقعاً به ستوه آمده‌اند. راننده‌ها و عابران پیاده که هرروز مجبور هستند از خانه‌هایشان بیرون بزنند و برای رسیدن به مقصد پا به همین خیابان‌ها بگذارند.

قانون تا چه حد  بازدارنده است

تا همین چند سال پیش بستن کمربند برای راننده و سرنشینان اجباری نبود. روزهای اول هم که اجباری شد هنوز به شکل و شمایلش عادت نداشتیم تا این‌که آن‌قدر پلیس جلوی‌مان را گرفت و جریمه شدیم تا بالاخره عادت کردیم به بستن آن نوار اریبی که تنگ می‌چسباندمان به صندلی.

بعدش هم که داستان دوربین‌های عکاسی پیش آمد، همان دوربین‌هایی که برای ثبت شدن در قابشان باید پایت را بیشتر از سرعت تعیین‌شده روی پدال گاز فشار می‌دادی. همان دوربین‌های کنترل سرعت که برای رد شدن از جلوی‌شان سرعتمان را کم می‌کردیم و ژست راننده مثبت‌ها را می‌گرفتیم.

با این تفاسیر پلیس‌های راهنــمایی‌وراننـدگی نقش بسزایی در برخورد با راننده‌های پرخطر دارند. راننده‌هایی که این روزها جریمه‌ها و دوربین‌ها و توقیف‌ها خیلی برای‌شان کارساز نبوده است. همین چند ماه پیش هم ناصر همتی  رئیس‌کل بیمه مرکزی در برنامه تیتر امشب شبکه خبر در خصوص بررسی چالش‌های صنعت بیمه کشور اعلام کرد: «قانون جامع ٦٦ ماده‌ای بیمه در مجلس تصویب‌شده است که می‌تواند خیلی از مشکلات را در صنعت بیمه حل‌وفصل کند. طبق قانون جدید پیش‌بینی شده است افرادی که دارای نمره منفی بالا یا نمره مثبت در سابقه رانندگی‌شان هستند بتوانند تغییراتی را در نرخ بیمه‌شان داشته باشند. به این معنی که براساس قانون جدید، نرخ بیمه خودروی افرادی که رانندگی حادثه‌آفرین دارند با دیگر رانندگان تفاوت خواهد کرد».

واکنش‌های مردم

به پلیس نامحسوس بزرگراه ١٠ سال پیش بود که سردار محمد رویانیان معاون وقت راهنمایی‌ورانندگی نیروی انتظامی نوید گشت نامحسوس بزرگراه‌ها و آزادراه‌ها را به همراه چشم‌اندازها و اهداف این گروه به مردم داد و درباره این طرح گفت: با ابلاغ طرح جامع انضباط اجتماعی در سال جاری، مقرر شد پلیس نامحسوس در جاده‌‌های كشور به‌عنوان رویكرد جدید مدیریت بر رفتار ترافیكی ایجاد شود. با برنامه‌‌ریزی صورت گرفته، پلیس بزرگراه در کلان‌شهرها به‌منظور كنترل سرعت و رفتارهای ناهنجار ترافیكی در بزرگراه‌‌ها تشکیل‌شده است.

طرح  پلیس کنترل نامحسوس باهدف توسعه رعایت قوانین و امنیت شهروندان در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت. این طرح می‌خواست از شرطی شدن مردم درزمانی که پلیسی را با خودروی آرم‌دار و چراغ‌های گردان و اونیفورم می‌بینند و برای جریمه نشدن مقررات را رعایت می‌کنند، جلوگیری کند. طرحی که اگرچه هنوز هرازگاهی و به مناسبت‌های مختلف ازجمله تابستان و ازدحام سفر و مسافران جاده‌ای در برخی از جاده‌ها اجرایی می‌شود اما هرگز آن‌قدرها که مردم و راننده‌های داخل شهر انتظار داشتند نیازشان را پاسخ نداد.

«برخورد با کسانی که قانون را زیر پا می‌گذارند و با رانندگی‌های پرخطرشان ما را تهدید به مرگ می‌کنند که نباید زمان و مکان داشته باشد. اکیپ‌های پلیسی که طرح پلیس نامحسوس بزرگراه‌ها را اجرا می‌کنند، خیلی کم است، ما اصلاً پلیس را محسوس هم نمی‌بینیم چه برسد به نامحسوس.» این‌ها را یکی از کاربران فضای مجازی در زیر خبر تصادفی مرگبار نوشته است. این گفت‌وگوها و واکنش‌ها در زیر این دست اخبار همیشه ادامه‌دار است. کاربری با آی‌دی «علی»  نوشته: «فرهنگ‌سازی تنها راه‌حل درست شدن این مشکلاتِ، همین امروز دیدم که ماشین روبه‌روییم در اتوبان بابایی از ماشین اشغال ریخت بیرون. ما مردمی داریم که اتوبان براش سطل آشغالِ، یکی دیگِ اتوبان براش ویراژ دادن و چسباندن به ماشین‌های دیگِ است و یکی دیگِ اتوبان براش ملک خصوصیِ که به دیگران راه نده. باید فرهنگ‌سازی بشه و مردم به حقوق دیگران احترام بزارن و بفهمن ماشین با سرعت بالا مانند یه بمب میمونه که به‌راحتی جون آدم‌رو می‌گیره».

این بخشی از گفت‌وگوها و تبادل‌نظرهاست. آخرین کامنت نوشته: آقای سردار به اطلاع مقام بالاتر هم برسانید: ١- پلیس باید در بزرگراه‌ها و گذرگاه‌های اصلی از شب تا صبح هم حضور فعالی داشته باشه. حضور شما در روز و ترافیك‌های طولانی و فقط با دید جریمه‌كردن خاطیان زیاد هم مثمر ثمر نیست. ٢- اگر واقعاً در گذرگاه‌های اصلی كه روزانه ده‌ها هزار نفر در آن تردد می‌كنند، اشكالی وجود دارد (مثل شیب جاده و ضعف گارد ریل) چرا پیگیر رفع آن نیستید.

نظر «علی» بیشترین رأی موافق را دارد، جنون سرعت شاید آن‌قدر راننده‌ها را به وجد می‌آورد که یادشان می‌رود آن ماشین‌هایی که در نظرشان مثل لاک‌پشت حرکت می‌کنند هم به‌اندازه آن‌ها سهم زندگی کردن دارند، به‌اندازه آن‌ها در خیابان حق آب و گل دارند و به‌اندازه آن‌ها برای رسیدن به مقصدشان لحظه‌شماری می‌کنند؛ اما شاید نداشتن وجدانی بیدار در برخی از راننده‌هایی که خطر مرگ را برای دیگران می‌آفرینند به‌اندازه همان پلیس‌های کم‌رنگ اتوبان، نامحسوس باشد.

منبع: شهروند

نظر شما