شناسهٔ خبر: 33585 - سرویس استان‌ها
نسخه قابل چاپ

به توحاصلی ندارد غم روزگار گفتن/ كه شبی نخفته باشی به درازنای سالی

سید محمد بهشتی سید محمد بهشتی*: ساختمان پلاسكو فقط سرآغاز ساخت بناهای بلند نیست؛ بلكه از آغاز تولد تا مرگش آیینه وجوه مختلف بحرانی‌ست كه چند دهه‌ است با آن دست به گریبانیم: مدرنیزاسیون تقلبی، سودازدگی، گریز از مسوولیت نسبت به حقوق شهروندی، خلأ تربیت شهری، كوته‌بینی و سهل‌انگاری، زیاده‌خواهی و خلاصه همه چیزهایی كه فریاد می‌زند مصیبت پیش‌آمده برای ساختمان پلاسكو می‌تواند آغازگر دومینویی از فاجعه نیز باشد.

ساختمان پلاسكو یادگار آن روزهایی بود كه مهندسین و تكنوكرات‌های خارجی و داخلی، قهرمانان شهرهای ما بودند. این بنا به عنوان «نخستین» ساختمان بلند با اسكلت فلزی قرار بود ما را یاد «روزآمد بودن»، «صلابت» و «دوام» بیندازد. تیرها و بادبندهای آهنی‌اش ناخودآگاه حسی از اطمینان‌خاطر به بیننده منتقل می‌كرد و به سبب «نخستین» بودن، آنقدر چشمگیر شده بود كه تا همین یكی دو دهه پیش اگر می‌خواستیم ده ساختمان شاخص در تهران نام ببریم، قطعا یكی از آنها ساختمان پلاسكو بود. تا جایی‌كه برای تهرانیان حكم نشانی را یافته بود و عباراتی چون «نرسیده به ساختمان پلاسكو»، «بعد از ساختمان پلاسكو»، «روبه‌روی ساختمان پلاسكو» و... زیاد كاربرد داشت.

برای من كه شاهد دوران رونق آن بودم، دیدن تصاویر فروریختن این ساختمان حیرت‌آور بود؛ پرسشی در ذهنم مدام می‌گشت «بنایی كه قرار بود فنون ساختمانی دنیای جدید را نمایندگی كند، چرا با گذشت پنج دهه و ظرف تنها چهار ساعت به تلی از آهن‌های گره‌خورده تبدیل شد كه جان‌های بسیاری را گرفت؟» پنج دهه برای ساختمانی كه ساخته شده تا بلكه سده‌ها دوام بیاورد بسیار كوتاه است! شگفت آنكه این ساختمان خراب شد درحالی كه كسی عزم تخریب آن را نداشت؛ با وجود بسیاری از بناهایی كه سوداگران درصدد تخریب و جایگزینی آن هستند، پلاسكو یك‌باره عمرش به سر آمد. آنقدر ناگهانی و ساده كه بسیاری از مالكین آن تا لحظات آخر، باور به فروریختنش نداشتند و در آن رفت و آمد می‌كردند.

واقعیت این است كه این اتفاق نمی‌توانست در چشم ‌به هم‌زدنی روی دهد، اگر پلاسكو آماده تخریب و مرگ نبود. ساختمان پلاسكو از مدت‌ها پیش از درون پوسیده و به تدریج ساقط شده بود و در سانحه اخیر صرفا این فروریختگی به دیده آمد و ابعادش آشكار شد. زمان تولد این ساختمان (آغاز دهه چهل شمسی) مقارن با آغاز بحران مدنیت و فروپاشی اجتماعی بود. زمانی‌كه جابه‌جایی شگرف جمعیت روستایی و شهری، شیرازه زندگی در روستا و شهر را از هم پاشاند. لذا پلاسكو از همان بدو تاسیس، به تدریج و البته پرسرعت، در سراشیبی تخریب قرار گرفت چراكه هیچ سازوكار جدی و سنجیده‌ای وظیفه محافظت از آن را بر عهده نداشت؛ نه فقط درباره این ساختمان كه اساسا در هیچ زمینه دیگری. اگر بخواهیم بحران مدنیت را در چند كلمه خلاصه كنیم یعنی: دورانی كه «زندگی» را به‌تمامه به «زنده بودن» تقلیل می‌دهد. در این دوران همه آنچه حكایت از ارج نهادن به زندگی دارد به محاق می‌رود و یكی از آنها مفهوم «تعمیر» است به معنی «عمر بخشیدن» و پرستاری تدریجی.

در زمستان بحران مدنیت كسی چشم‌به‌راه فردایی دور نیست؛ همه در تلاشند كه امروز را سپری كنند. پس به مبتذل‌ترین وجه، دم را غنیمت می‌شمرند. آینده تاریك و ناشناخته است و نگهداری از سرمایه‌ها برای رساندن به آینده بی‌معنی. امروز همه‌چیز آنقدر مصرف می‌شود تا تبدیل به زباله‌ و بی‌مصرف شود؛ بسیاری از بناها، محلات شهر و حتی آسمان و زمین و روابط انسانی. در شرایط بحران‌زده كمتر كسی دغدغه تولید دست‌پرورده‌ای ارزشمند برای آینده دور را دارد، بنابراین تولیدات این دوران عمدتا یا از بدو پیدایش یا به فاصله كوتاهی مستعمل شده و باید «دور» انداخته ‌شود. پس هرقدر این محصولات بزرگ‌تر و حجیم‌تر باشد، دور كردن بقایایش مصیبت بیشتری در پی خواهد داشت.

متاسفانه اوج بلندمرتبه‌سازی در تهران مقارن با ایام بحران‌زدگی شد. بی‌شمار بنای بلند در فاصله كوتاهی پس از پلاسكو و در فقدان روشن‌بینی نظری و عملی كافی، یكایك قد برافراشتند. اینك فروریختن پلاسكو همزمان شد با برگزاری سومین كنفرانس بناهای بلند كه تازه سه سال است بناهای بلند را موضوع بحث نظری و همه‌جانبه قرار داده است. تصورش هم مضحك است كه ایران در بین بیش از ٢٠٠ كشور دنیا، رتبه یازدهم را در احداث بناهای بلند یافته؛ یعنی نام ایران پس از نیویورك، سنگاپور، هنگ‌كنگ و شیكاگو و... به فاصله كوتاهی در بالای جدول قرار گرفته است. این در حالی است كه نمی‌دانم در زمینه امنیت و مقاوم‌سازی، تعمیر و نگهداری  و آینده‌نگری حایز رتبه صد و چندم هستیم.

ساختمان پلاسكو فقط سرآغاز ساخت بناهای بلند نیست؛ بلكه از آغاز تولد تا مرگش آیینه وجوه مختلف بحرانی‌ست كه چند دهه‌ است با آن دست به گریبانیم: مدرنیزاسیون تقلبی، سودازدگی، گریز از مسوولیت نسبت به حقوق شهروندی، خلأ تربیت شهری، كوته‌بینی و سهل‌انگاری، زیاده‌خواهی و خلاصه همه چیزهایی كه فریاد می‌زند مصیبت پیش‌آمده برای ساختمان پلاسكو می‌تواند آغازگر دومینویی از فاجعه نیز باشد. با شروع این دوره جدید دیگر نه مهندسان و برج‌سازان، نه مدیران شهری و نه اقتصاددانان، بازیگران نقش‌های اصلی نمایشی كه در شهرمان به صحنه رفته نخواهند بود. نمایش جدید بازیگران و قهرمانان خود را دارد: امدادگران خستگی‌ناپذیر، مامورین سختكوش نیروی انتظامی و از همه مظلوم‌تر آتش‌نشانان از خودگذشته‌ای كه باید با اهدای جان خود تاوان این تقصیر همگانی را بپردازند و البته مردمی كه نگران و درمانده، در صف مراكز اهدای خون به انتظار نشسته‌اند و خوش‌ترین خبر برای‌شان جان به دربردن كسی از زیر آوار است.

*رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

نظر شما