علیرضا ابلقی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، درباره چگونگی انتخاب شاخصهایی که برای شناسایی بافتهای فرسوده در کشور به کار میرود گفت: بعد از زلزله بم موضوع بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده مطرح شد و در دستور کار دولت قرار گرفت. در ابتدا قرار شد این بافتها شناسایی شوند تا جریان بهسازی و نوسازی در این مناطق آغاز شود. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۵ مصوبهای در شورایعالی شهرسازی و معماری تدوین شد که در آن سه شاخص ریزدانگی، نفوذ ناپذیری و ناپایداری برای شناسایی بافتهای فرسوده تعیین و معرفی شدند. به این معنا که اگر ۵۰ درصد بناهای یک بافت شهری ناپایدار و فاقد سیستم سازهای، ۵۰ درصد معابر آن نفوذناپذیر و دارای عرض کمتر از ۶ متر و ۵۰ درصد پلاکهای آن ریزدانه باشند یعنی مساحت آنها کمتر از ۲۰۰ متر مربع باشد به آن بافت فرسوده میگویند؛ به شرطی که این سه شاخص با هم در یک واحد وجود داشته باشند.
معاون دفتر ساماندهی و توسعه نوسازی و بافتهای فرسوده شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران افزود: این شاخصها ابتدا برای شهر تهران تدوین شد اما از آنجایی که پیادهسازی فرایند بهسازی باید با عجله انجام میگرفت و دولت اصرار زیادی به این موضوع داشت فرصت زیادی برای تدقیق این شاخصها و انجام کار کارشناسی وجود نداشت. در واقع مهمترین انتقادی که امروزه به شاخصهای شناسایی بافتهای فرسوده وارد است ناکارآمد بودن آن در اکثر شهرهای کشور است یعنی توام بودن این شاخصها و همپوشانی آنها با هم فقط در مورد شهر تهران و شاید برخی کلانشهرها میتواند مصداق داشته باشد.
وی درباره مشکلاتی که تعیین این سه شاخص به همراه داشت توضیح داد: ریزدانهشدن پلاکها ارتباط مستقیمی با قیمت زمین دارد و در شهر تهران و کلانشهرها که قیمت زمینها بالاست این زمینها تفکیک و به مساحتهای کوچکتر تبدیل میشوند تا در یک زمین واحدهای مسکونی بیشتر ساخته شود. نفوذناپذیری نیز تابعی از قیمت زمین و مسائلی است که در کلانشهرها با آنها مواجه هستیم.
تفاوتهای اقلیمی در شناسایی بافتهای فرسوده نادیده گرفته شد
ابلقی با بیان اینکه در شهرهای کوچک و متوسط اصولا شاخص ریزدانگی یا نفوذناپذیری به معنای واقعی وجود ندارد افزود: انتقاد اصلی به این موضوع این بود که تفاوتهای اقلیمی در پهنه سرزمین و گونههای مختلف اقلیمی نادیده گرفته شدند. برای مثال در اقلیم کویری قطعات زمین بزرگ هستند. همینطور گونههای بافت نادیده گرفته شد زیرا در بافتهای تاریخی با خانههایی بزرگ دانه مواجهیم زیرا اکثر آنها دارای حیاطهای وسیعی هستند و زندگی چند خانواری در آنها مرسوم بود.
معاون دفتر ساماندهی و توسعه نوسازی و بافتهای فرسوده شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران این سه شاخص را از نظر اقلیمی و وسعت شهرها مصداق مناسبی برای شناسایی بافتهای فرسوده در کل کشور ندانست و گفت: تجربه عملی ما نیز تاییدگر این ادعاست و در شهرهای کوچک و متوسط شاخص اصلی ناپایداری ابنیه بود که ملاک عمل و معیار اصلی شناسایی قرار گرفت زیرا دو شاخص دیگر یا وجود نداشتند یا اندازهگیری آنها مستلزم صرف وقت بیشتر و استفاده از نرمافزارهای پیشرفتهتر و پیچیده بود.
وی کالبدی بودن این شاخصها را انتقاد دیگری دانست که به کل این مجموعه وارد شده است و به پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی گفت: برای شناسایی بافتهای فرسوده شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و مبحث تابآوری بافتهای شهری اصلا در نظر گرفته نشد. به همین دلیل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران ضرورت بازنگری بر این شاخصها را مطرح کرد. قبلا مناطق هدف ما شامل بافتهای فرسوده بود اما به تدریج سکونتگاههای غیررسمی و بافتهای تاریخی نیز در دایره فعالیت شرکت عمران و بهسازی شهری قرار گرفتند. ما ناچار بودیم شاخصهایی را شناسایی کنیم که بتوان از آنها در تمامی شهرها با مساحتهای متفاوت و گونههای اقلیمی مختلف استفاده کرد.
ابلقی در پاسخ به این سوال که «آیا این سه شاخص عملا در شهرهایی جز تهران و برخی کلانشهرها مورد استفاده قرار نگرفت؟» گفت: میتوانم اینطور بگویم که فقط در شهر تهران میتوان بافتهایی را یافت که این سه شاخص در آنها با هم وجود داشته باشد و شاخصهای تعیینشده حتی در سایر کلانشهرها هم کارایی نداشتند. در مصوبه گفتهایم ۵۰ درصد ناپایداری باید ملاک شناسایی فرسوده بودن بافتها قرار بگیرد اما وقتی به سمت شهرهای کوچک در اقلیم کویری حرکت کنید میبینید که گاه میزان ناپایداری به ۹۰ درصد هم میرسد اما دو شاخص دیگر در آنها وجود ندارد. یعنی در برخی بافتها تنها ۱۰ درصد بناها نوساز هستند اما در این شرایط آیا میتوان به مالک چنین خانهای گفت که بنای قدیمی او جزو بافت فرسوده محسوب نمیشود؟ همه این عوامل حکم میکرد که شاخصهای شناسایی مورد بازبینی قرار گیرند.
بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی از هم تفکیک شوند
وی درباره تداخل تعیین بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی توضیح داد: سکونتگاههای غیر رسمی قبلا بر اساس شاخصهای فقر شهری شناسایی شده بودند و در شناسایی آنها سه شاخص ریزدانگی، نفوذ ناپذیری و ناپایداری مطرح نبود با این حال بین این مناطق همپوشانیهایی به وجود آمد. ۲۰ درصد از مساحت بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیر رسمی چنین شرایطی را دارند و در آمار هم دو بار محاسبه شدهاند که باید تفکیک شوند.
معاون دفتر ساماندهی و توسعه نوسازی و بافتهای فرسوده افزود: بعد از طرح موضوع ضرورت بازنگری مجددا شورایعالی معماری و شهرسازی بازنگری در شاخصها را لازم دانست. با جمعبندی از تجربهای که بعد از سال ۱۳۸۵ به دست آمد قراردادی را منعقد کردیم تا این بازنگریها انجام شود. نهایتا به این نتیجه رسیدیم که تعیین شاخصهای قطعی برای همه شهرها و کلیشهای که کل شهرها را با آن پیمایش کنیم صحیح نیست و باید چارچوب و شیوه شناسایی را تدوین کنیم که در هر شهری با توجه به شرایط و مقتضیات آن شهر محدودههای هدف متفاوت را شناسایی کنیم.
پیادهسازی آزمایشی شاخصهای جدید در سه شهر
ابلقی درباره شیوهنامه جدیدی که قرار است برای شناسایی بافتهای فرسوده در کشور اجرایی شود گفت: چارچوب کلی این شیوهنامه به تایید شورایعالی معماری و شهرسازی رسیده است. ما به یک پارادایم و تغییر رویکرد رسیدیم و بهسازی بافتهای ناکارآمد را به جای بافتهای فرسوده در دستور کار قرار دادیم. طبق شیوهنامه تدوینشده قرار شد در گام نخست شناسایی محدودههای هدف در سه شهر ساوه، اهواز و نائین آغاز شود.
وی درباره دلیل انتخاب این سه شهر گفت: قرار شد این سه شهر از یک گونه اقلیمی نباشند. از آنجایی که قواعد کلانشهری مانند تهران هم قابل تعمیم به سراسر کشور نیست آن را از فهرست خارج کردیم و بعد از بررسیهای کارشناسی، سه شهر ساوه، اهواز و نائین به عنوان پایلوت انتخاب شدند. /
نظر شما