سال ۲۰۱۹، شعار روز جهانی کاهش سوانح (۱۳ اکتبر، ۲۱ مهرماه) از سوی سازمان ملل متحد، تابآوری اقلیمی اعلام شد. مساله مخاطرات اقلیمی چنان در ۴ دهه اخیر به سلامت، صلح و امنیت بینالمللی آسیب زده است که در دو دهه آغازین سده بیستم، میزان آسیبها و تلفات جانی (حدود ۱.۵ میلیون نفر) و مالی مستقیم (حدود ۱۵۰۰ میلیارد دلار) با خسارتها و تلفات جانی و مالی ۵۰ دهه پایانی سده بیستم برابری میکند.
در بازه زمانی ۱۹۹۰-۲۰۱۶م (۱۳۶۹-۱۳۹۵ش) حدود ۶۰ هزار نفر از هموطنان ما در زمینلرزهها کشته شدهاند (و این تلفات حدود ۹۰ درصد کل تلفات مستقیم و فوری ما در مخاطرات مختلف طبیعی بوده است). گزارش پریونشن-وب نشان میدهد که ایران حدودا سالی ۲۵۰ میلیون دلار از مخاطرات طبیعی به طور متوسط در طی شش ساله ۲۰۰۵-۲۰۱۱ آسیب دیده است. این آسیب مستقیم اقتصادی برای بازه ۲۵ ساله ۱۹۹۰ -۲۰۱۴ حدود ۱۵ میلیارد دلار است. با توجه به اینکه در آینده بدون شک بیشترین جمعیت ایران، شهرنشین خواهند بود، چگونگی توسعه شهرهای ایران بسیار مهم و حساس است. روندی که اکنون در کشور ما دنبال میشود با توجه به افزایش معرضیت جمعیت به مخاطرات طبیعی، به دلایل مختلف به افزایش ریسک در مقابل سوانح طبیعی میانجامد :
تحولات جمعیتی در ایران نمایانگر افزایش هر چه بیشتر جمعیت شهرنشین و تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگتر (برخوردارتر) است. بر پایه آمار بانک جهانی، دگردیسی جمعیت در ایران از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۹۵ نشان میدهد که تمرکز جمعیت در شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر از ۱۲ و نیم میلیون در سال ۱۳۶۹ به حدود۲۱ و نیم میلیون در سال ۱۳۹۵ رسیده است. این در حالی است که نرخ افزایش این جمعیت در طی یک "دهه" (در دهه اول طی سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹) در شهرهای بزرگ حدود ۳ درصد بوده و این میزان با رشد جمعیت شهرهای بزرگ به صورت "سالانه" در طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۵ برابری می کند! این موضوع نشان میدهد که آهنگ رشد جمعیت شهرهای بزرگ به ویژه در شش سال اخیر شتاب خاصی گرفته است.
در ایران مخاطرات طبیعی متعددی به وقع پیوسته که مهمترین آنها سیل، زلزله، خشکسالی، تغییرات اقلیمی، سیل، ریزگردها و زمین لغزشها و فرونشست زمین هستند. مخاطرات طبیعی موجب زیانهای مالی، کشتار، ویرانی و دیگر خسارات جانی و مادی و طبیعی میشوند که جامعه توان مواجهه و مقابله با آن را ندارد. مخاطرات طبیعی را میتوان به دو دسته مخاطرات زمینشناختی (زمینلرزهها، فورانهای آتشفشانی، رانشهای زمین و سیلابها) و مخاطرات اکولوژیک (خشکسالیها، بیابانزایی، فرسایش و جنگلزدایی) تقسیم کرد. اینکه هر کدام از این مخاطرات چقدر مهم هستند و میزان اثر آنها چقدر است، هنوز مطالعه و آمار دقیقی در دسترس نیست، ولی شک نیست که زمینلرزه، خشکسالی، سیل، فرونشست زمین، زمینلغزش و تغییرات اقلیمی از مهمترین مخاطرات ایران هستند که منجر به تلفات و خسارتهای مختلف مستقیم و غیر مستقیم میشوند.
۶۲ سال پس از زلزله فارسینج ۲۲-۹-۱۳۳۶، چقدر تاب آوریم؟
از زلزله ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ در اردکول قائن تا ۲۱ آبان ۱۳۹۶ ازگله سرپل ذهاب زمین لرزه ای با بزرگای بیش از ۷ کم ژرفا در پوسته قاره ای ایران رخ نداده بود. زلزله ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ گشت سراوان نیز زلزلهای مربوط به پهنه فرورانش مکران بود و ژرفایی ۷۳ کیلومتری داشت (با اکثر زلزله های ایران تفاوت داشت). حدود ۷۰ درصد از کشته های زلزله ازگله در بناهایی کشته شدند که در دهه اخیر ساخته شده بودند. این موضوع نشان دهنده عمق فاجعه اخلاقی و انسانی برای کشوری است که از ۱۳۴۳ با نوشته شدن اولین پیش نویس آئین نامه طرح ساختمان ها در برابر زلزله، توسط استاد مهندس علی اکبر معین فر، سابقه بیش از نیم قرن در مهندسی زلزله و آئین نامه زلزله دارد و از معدود کشورهای دنیاست که آِئین نامه زلزله اش (۲۸۰۰) مصوبه هیئت وزیران (در اسفند سال ۱۳۶۷) را داراست. آیین ۲۸۰۰ قبل از زلزله۳۱ خرداد ۱۳۶۹ منجیل وجود داشت ولی بعد از آن زلزله نیاز به جدی گرفتن آن به صورت وسیع در جامعه حس شد.
زلزله ازگله کرمانشاه ۲۱-۸-۹۶
در زمینلرزه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ ازگله سرپل ذهاب، با بزرگای ۷.۳، در محل هایی که شاهد خرابی های زیادی هستیم - مثل ازگله، سرپل ذهاب یا روستاهای بین این مناطق – ساختمانهایی که حداقلهای مهندسی را رعایت کرده بودند، سالم مانده یا آسیب کمی دیدهاند. گسترش خرابیها بهویژه در بیمارستانها، مسکن مهر سرپل ذهاب، و سایر ساختمانهای جدیدالاحداث که ویران شده اند، علاوه بر اینکه در معرض یک زلزله شدید با بزرگای ۷.۳ و در نزدیکی پهنه گسل اصلی قرار گرفتهاند، با کیفیت بد ساخت این بناها مرتبط است.
حدود ۱۰۰ نفر از ۲۵۰ کشتهشدگان شهر سرپل ذهاب (شمارش شده در ۶ روز اول بعد از رخداد)، مربوط به ساکنان مسکن مهر گزارش شد و بقیه در سایر بناهای بعضا نوساز ویران شدهاند (حدود ۷۰ درصد از تلفات این زلزله) علاوه بر کیفیت بد ساخت، گسترش تخریب به محل ساختمانها نیز بستگی دارد. واحدهایی که در سرپل ذهاب آسیب جدی دیدهاند، روی زمینهای کشاورزی ساخته شدهاند.
به نظر میرسد، اثر خاک نرم و سطح آب زیرزمینی بالا باعث شده که شدت امواج در سطح زمین بیشتر شده و این بناها خسارت بیشتری را متحمل شوند. عامل تأثیرگذار دیگر مساله حوزه نزدیک گسل، و ایجاد مولفه حرکت شدید عمود بر گسل بوده است؛ یعنی راستای گسترش گسیختگی گسله از کانون به سمت سرپل ذهاب بوده که باعث ایجاد یک جابجایی جدی و شدید عمود بر گسل (با روند تقریبا شمالی-جنوبی) شده است و این پدیدهای است که به آن "جهت پذیری" میگوئیم. طبیعتا بیکیفیت بودن ساختمانها هم در مسکن مهر و هم دیگر ساختمان های نوساز دیگر، در کنار اثر خاک نرم و پدیده جهتپذیری نیز مهم بوده اند.
جهتپذیری را میتوان به صورت ایجاد مولفه جابجایی شدید عمود بر راستای گسل در اثر گسترش جبهه گسیختگی در جهت عمود بر گسل و مشاهده بیشترین اثر این نوع تشدید در نزدیکی پهنه گسله توضیح داد. اثر توپوگرافی، یعنی تشدید امواج لرزهای در زلزله در لبههای قلهها و پاشنههای تپهها و درهها، در روستاهایی که در لبه ارتفاعات یا بر تپه ها قرار دارند، از دلایل خرابی های نسبتا گسترده تر به ویژه در روستاهای امام عباس کوئیک در شمال سرپل ذهاب بودهاند.
طبیعتا علت اولیه بروز زلزله ۷.۳ ریشتری در منطقه، وجود زمین ساخت فعال و نزدیک بودن این پهنه در نزدیکی پهنه گسله بوده است؛ اما آیا ساختمان ها باید در زلزله ای با بزرگای ۷.۳ در عمق ۲۳ کیلومتری به این شدت آسیب ببینند؟ در پاسخ باید گفت، اگر استانداردهای حداقلی ساخت رعایت میشدند، چه بسا میزان تلفات به کمتر از ۵۰ نفر می رسید و در نهایت عملا کسی نباید در چنین رخدادی کشته شود. انتظار داریم شاهد پس لرزه های قابل ملاحظه ای در منطقه تا چند ماه یا حتی سال آینده باشیم. فشاری که به پوسته زمین ایران وارد می شود، هر ساله حدود ۳ سانتیمتر این پوسته را کوتاه تر میکند. کوتاه شدن پوسته همیشه رخ می دهد و مسأله جدیدی نیست که بخاطر آن، زلزله اخیر در کرمانشاه روی داده باشد.