در برنامهریزیهای توسعه لازم است، درعین آنکه به آسیبها، محدودیتها، کمبودها و برنامهریزی برای رفع آنها اندیشیده شود، فرصتها و ظرفیتهای پیشرو نیز مورد توجه قرار گرفته و حداکثر بهرهبرداری پایدار و مؤثر از آنها در راه دستیابی به اهداف انجام گیرد. این مهم، در حوزه معماری به عنوان بخشي از فرایند توسعه کالبدی، بهدلیل سابقه غنی و ارزشمند تمدنی ایران در این زمینه، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
پرسش درخصوص ارزشها و فرصتهای قابلاتکا در حوزه معماری، امکانی است برای دوباره دیدن آنچه بارها دیدهایم و بازاندیشی در مفهوم آنچه در روزمرگیهای خود به معنایی اولیه به آن خو گرفتهایم.
ارزشهای برآمده از این بازخوانی را میتوان به شرح زیر برشمرد:
۱. سرمایه اجتماعی موجود در باور به «ارزش» و «منزلت» تاریخ معماری و شهرسازی ایران و آثار باقیمانده از آن در باور عمومی جامعه برآمده از نگرشهای زیر:
- تاریخ معماری و شهرسازی و آثار باقیمانده از آن، مایه فخر و مباهات ملی ایرانیان است و آن را سندی بر سابقه تمدن درخشان خود میدانند.
- «مطلوبیت» تجربه حضور در فضاهای معماری ارزشمند گذشته، اقبال عمومی به این دست فضاها را زنده نگاه میدارد و همین موضوع سبب احیا و استفاده مجدد از بسیاری از این بناها در قالب کاربریهای جدید شده است. (مانند تبدیل بناهای ارزشمند قدیمی به اقامتگاههای بومگردی، رستورانها، فضاهای فرهنگی و مکانهایی از این دست)
- نسلی که تجربه مطبوع و دلانگیز زندگی در فضاهای گذشته را داشته هنوز در قید حیات است و راوی تجارب خود به نسل جدید که کمتر با اینگونه معماری و شهرسازی انس داشته است. (مانند گذر از بازارهای فعال شهرها، تجربه زندگی در محلات، نزدیکی به طبیعت در خانههای دارای حیات).
۲. میراث کالبدی معماری و شهرسازی
این میراث مشتمل بر بناهای عمومی نظیر مسجد، مقبره، مدرسه، حمام و دیگر فضاهای عمومی، کاخ ها، خانههای مسکونی، باغها، بافت شهری و روستایی، بازارها و فضاهای شهری میراث و سرمایههای ارزشمند سرزمینی در شهرهای ما بهصورت مجموعههایی گاه منسجم و یا پراکنده وجود دارند و فرصتهای بینظیری را در زمینههای زیر فراهم میآورند:
- هویت بخشی به شهرها و روستاها و ایجاد کانونهای اولیه رشد و توسعه با حفظ تداوم تاریخی و ایجاد سیمای مطلوب
- رونق بخشی به صنعت گردشگری و ظرفیت تبدیل شهرها با سرمایه تاریخی خود به کانونی برای گفتگوی فرهنگها و تمدنها
- ارائه الگوهایی برای بهرهگیری از تجارب بومی در معماری و شهرسازی ارزشمند بومی هماهنگ با بستر جغرافیایی، اقلیمی، فرهنگی و بازیابی ارزشهای حاکم بر آن در معماری امروز
۳. صناعت بومی مرتبط با معماری
صناعت بومی مرتبط با معماری فنورزی خاص و منحصر به فردی را عرضه میدارد و استادکاران آن همچنان به خلق آثار بدیع مشغولند و میتوانند به ترویج صناعتهای بومی و هویتبخش همت گمارند. فنونی همچون گچبری، کاشیکاری، منبت، مقرنس، کاربندی و گرهسازی از این دست محسوب میشوند. تلاش در جهت بازیابی جایگاه صناعت همگام با معماری، نظیر آنچه در گذشته وجود داشته، از طرفی گامی مؤثر در حفظ هویتهای بومی است و از طرف دیگر به نوزایی در هنرهای دستی بومی میانجامد.
۴. فرصتهای ساختوساز
بیش از ۱۳۰ هزار هکتار از سطح شهرها (حدود ۱۸ درصد از مساحت شهری) دارای بافتفرسوده و ناکارآمد هستند. بسیاری از کاربریهای عمومی پیشبینی شده در طرحهای جامع شهری هنوز در شهرهای کوچک و بزرگ تأمین نشده و نیاز به تأمین مسکن و یا بهسازی مسکن در شهرها و روستاهای ایران وجود دارد. همچنین فضاهای شهری به شدت نیازمند ارتقای کیفی متناسب با بستر قرارگیریشان هستند.
نیاز به توسعه کمی و کیفی در سکونتگاههای شهری و روستایی ایران که نمونههایی از آن در بالا بیان شد، فرصتهای بیبدیلی را جهت ارتقا و اعتلای معماری و شهرسازی کشور در اختیار معماران قرا میدهد که لازم است برنامهریزی هدفمندی در این راستا و با هدف استفاده بهینه از منابع تخصیص یافته انجام گیرد.
۵. ظرفیتهای تخصصی موجود
وجود چند صد دانشکده معماری و شهرسازی در کشور و آمار بالای فارغ التحصیلان رشته معماری و شهرسازی، فرصتی مغتنم است. علم و مهارتآموزی مناسب و برنامهریزی صحیح در استفاده از ظرفیت جامعه متخصص معماری و شهرسازی در کشور میتواند به خلق ارزش در این حوزه در راستای اعتلای معماری و شهرسازی کشور بینجامد.
آنچه امروز شاهد آن هستیم انفصال فعالیتهای کنشگران حوزه فعالیت معماری و شهرسازی در سه بخش حرفه، آموزش آکادمیک و دستگاههای ستادی و اجرایی حاکمیتی از یکدیگر است. زمینه و محور موردنیاز برای تولید دانش، از منظر ماهوی و محتوایی نمیتواند به خوبی در تعامل با نیازهای واقعی جامعه تعریف شود و دانش تولید شده نیز نمیتواند در بسترهای اجرایی از کارایی مناسبی برخوردار باشد. بنابراین ضرورت رویکری همهجانبه که بتواند با بهرهگیری از فرصتهای ذکر شده، پیوند میان حوزههای نظری و عملی را برقرار کند، راهگشا خواهد بود. رویکردی که تولید دانش را در فرایندی که منجر به افزایش بهرهوری شود، موردتوجه قرار میدهد، میتواند نقش مفیدی در این راستا ایفا کند. رویکرد دانش محور، دارای ماهیتی فرایندی است که باید در بستر سازوکارهای موجود جاری شود و بتواند با استفاده مؤثر از ظرفیتهای موجود، به تدوین دستورالعملها و راهکارهای اجرایی پرداخته و همافزایی میان ساختارهای علمی، نهادی و حرفهای را در راستای رونق و کیفیتبخشی به معماری کشور بهکار گیرد.