نمایش همه
  • کارخانه نساجی متروک ۱۳۹۶-۰۸-۱۰ ۱۰:۳۹

    روایت «تار و پودی» از آنچه بود؛

    وقتی یک کارخانه نساجی موزه شود

    مهشید معتمد*: پیتر زومتور (Peter Zumthor)، معمار هویت‌گرای سوئیسی و برنده جایزه پریتزکر ۲۰۰۹، در شروع اثر شگرف خود «معماری متفکر» (Thinking Architecture) می‌گوید «من به‌عنوان معمار می‌توانم یک هتل، یک مرکز تجاری، یا یک فرودگاه کارآمد بسازم. می‌توانم خانه‌هایی با نقشه‌های خوب با قیمت مناسب بنا کنم. می‌توانم سالن‌های تئاتر و موزه‌ها و یادمان‌هایی طراحی کنم که چشم‌گیر و تأثیرگذار باشند. می‌توانم بناهایم را با فرم‌هایی بسازم که نیاز به نوآوری را برآورده کنند و مجال بازنمایی و بروز یک سبک زندگی را فراهم آورند.

  • شهر تهران ۱۳۹۶-۰۸-۱۰ ۰۷:۴۶

    هراس از مرگ آرام یا خزیدن به آغوش بی‌تفاوتی،

    آیا تهران «پردیسان» را می‌خورد؟

    محمد مطلّبی*: جایی خواندم که ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ‌ها ﺭﺍ این‌گونه ﺷﮑﺎﺭ می‌کنند: ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ‌ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می‌ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ رها می‌کنند. ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می‌بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ می‌زند. ﯾﺦ روی تیغه کم‌کم ﺁﺏ می‌شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی‌حس شده ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می‌بُرد. ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می‌بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال اینکه ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می‌زند؛ اما نمی‌داند یا نمی‌خواهد بداند که با آن حرص وصف‌ناشدنی و شهوت سیری‌ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می‌خورد! ﺁﻥ‌ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان‌بسته ﺧﻮﻥ می‌رود تا به دست خودش از حال می‌رود. نه گلوله‌ای شلیک می‌شود و نه حتی نیزه‌ای پرتاب! اما گرگ با همه غرورش سرنگون می‌شود.